اَمّا بَعْدُ، فَاِنَّ اللّهَ لَمْ یَقْصِمْ جَبّارِى دَهْر قَطُّ اِلاّ بَعْدَ تَمْهیل وَ رَخاء، وَ لَمْ یَجْبُرْ عَظْمَ اَحَد مِنَ الاُْمَمِ اِلاّ بَعْدَ اَزْل وَ بَلاء، وَ فى دُونِ مَا اسْتَقْبَلْتُمْ مِنْ عَتْب، وَما اسْتَدْبَرْتُمْ مِنْ خَطْب مُعْتَبَرٌ. وَ ما کُلُّ ذى قَلْب بِلَبیب، وَلا کُلُّ ذى سَمْع بِسَمیع، وَلا کُلُّ ذى ناظِر بِبَصیــر. فَیاعَجَباً ـ وَ مالِىَ لا اَعْجَبُ ـ مِنْ خَطَاِ هذِهِ الْفِرَقِ عَلَى اخْتِلافِ حُجَجِها فى دینِها؟! لایَقْتَصُّونَ اَثَرَ نَبِىٍّ، وَلایَقْتَدُونَ بِعَمَلِ وَصِىٍّ، وَلا یُؤْمِنُونَ بِغَیْب، وَلا یَعِفُّونَ عَنْ عَیْب. یَعْمَلُونَ فِى الشُّبُهاتِ، وَ یَسیرُونَ فِى الشَّهَواتِ. الْمَعْرُوفُ فیهِمْ ما عَرَفُوا، وَالْمُنْکَرُ عِنْدَهُمْ ما اَنْکَرُوا. مَفْزَعُهُمْ فِى الْمُعْضِلاتِ اِلى اَنْفُسِهِمْ، وَ تَعْویلُهُمْ فِى الْمُبْهَماتِ عَلى آرائِهِمْ، کَاَنَّ کُلَّ امْرِئ مِنْهُمْ اِمامُ نَفْسِهِ، قَدْ اَخَذَ مِنْها فیما یَرى بِعُرًى ثِقات، وَ اَسْباب مُحْکَمات.
پس از حمد حق، خداوند سرکشان هیچ روزگارى را درهم نشکست مگر پس از مهلت دادن و آسایش، و شکستگى هیچ امّتى را جبران ننمود مگر بعد از تنگنایى و سختى و رنج، و درسختى هایى که به سوى آن مى روید، و در حوادثى که پشت سر گذاشتید عبرتهاست. هر صاحبِ دلى خردمند نیست، و هر صاحب گوشى شنوا نمى باشد، و هر چشم دارى بینایى ندارد. عجبا! چرا در عجب نباشم از اشتباه کاریهاى این فرقه ها با اختلاف دلایلى که در دینشان دارند؟! از اثر هیچ پیامبرى پیروى نمى کنند، و به عمل هیچ جانشینى اقتدا نمى نمایند، و به هیچ غیبى ایمان نمى آورند، و از هیچ عیبى عفّت نمی ورزند. به شبهات عمل مى کنند، و در شهوات سیر مى نمایند. معروف در میان آنان چیزى است که خود معروف دانند، و منکر نزدشان همان است که خود منکر مى دانند. پناهگاهشان در مشکلاتْ خودشان هستند،و اعتمادشان در امور مبهم بر رأى و نظرشان است، گویى هر کدام از آنان امام خود است، و هر شخصى گمان مى کند در آرائش به ریسمانهاى محکم و سبب هاى استوار چنگ زده است.

خطبه ۸۷ نهج البلاغه - خطبه در بیان هلاکت مردم - ترجمه استاد حسین انصاریان

اِنَّ الْوَفاءَ تَوْاَمُ الصِّدْقِ، وَلا اَعْلَمُ جُنَّةً اَوْقى مِنْهُ، وَ لایَغْدِرُ مَنْ عَلِمَ کَیْفَ الْمَرْجِعُ. وَلَقَدْ اَصْبَحْنا فى زَمان قَدِ اتَّخَذَ اَکْثَرُ اَهْلِهِ الْغَدْرَ کَیْساً، وَ نَسَبَهُمْ اَهْلُ الْجَهْلِ فیهِ اِلى حُسْنِ الْحیلَةِ. ما لَهُمْ؟ قاتَلَهُمُ اللّهُ! قَدْ یَرَى الْحُوَّلُ الْقُلَّبُ وَجْهَ الْحیلَةِ، وَ دُونَهُ مانِعٌ مِنْ اَمْرِ اللّهِ وَ نَهْیِهِ، فَیَدَعُها رَأْىَ عَیْن بَعْدَ الْقُدْرَةِ عَلَیْها، وَ یَنْتَهِزُ فُرْصَتَها مَنْ لا حَریجَةَ لَهُ فِى الدِّینِ.

وفا همزاد درستى است، من سپرى بازدارنده تر از وفاى به عهد سراغ ندارم، کسى که بداند بازگشتش ه قیامت چگونه است مکر نمى کند. ما در زمانى قرار گرفته ایم که اکثر مردمِ آن مکر را زیرکى پندارند، و نادانان چنین کسانى را به مهارت در چاره جویى نسبت دهند. آنان را چه شود؟ خدا نابودشان کند! انسانِ واقف به تحولاتْ راه حیله را مى بیند، ولى امر و نهى حق مانع از حیله گرى اوست، پس با چشم باز حیله را وامى گذارد با اینکه قدرت در به کارگیرى آن دارد، و آن که باکى در دیـن ندارد فرصت حیله گرى را از دست نمى دهـد.

خطبه ۴۱ نهج البلاغه - خطبه در بازداشتن از مکر و حیله - ترجمه استاد حسین انصاریان

منبع مطالعه نهج البلاغه با ترجمه استاد حسین انصاریان : http://www.erfan.ir