بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ

خطبه حضرت زهرا سلام الله علیها با زنان انصار

حال من یک نکته بگویم تا ببینیم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها چکار کرده‌اند، این چیزی که در فاطمیّه داریم در هیچ کجای دیگرِ منظومه‌ی دینی نداریم، آیا نمی‌شُد حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هم تقیّه کنند؟ مگر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام بعد از آن ماجراها سکوت نکردند؟ مگر حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام باغدار نشدند؟ چرا با حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها نرفتند باغداری کنند؟ این موضوع که از نظرِ شخصی آسان‌تر است! و اهل بیت علیهم السلام هم به دنبالِ آسانی نیستند، اهل بیت علیهم السلام به دنبالِ وظیفه‌ی خود هستند، ائمه‌ی بعدی هم در خیلی از قیام‌ها و… دخالت نکردند

متن و صوت کامل سخنرانی ها از اینجا | http://www.hkashani.com

۷ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حجت الاسلام حامد کاشانی» ثبت شده است

عقل سرخ

عقل سرخ

چهارشنبه, ۲۰ مرداد ۱۴۰۰، ۰۵:۳۴ ب.ظ

مجموعه سخنرانی عقل سرخ حجت الاسلام کاشانی - صوت جلسه اول

یکی از فحش‌هایی که در تاریخ و یا حتّی بعضی از معاصرین به امام حسین علیه السلام داده‌اند این است که…. مثلاً یک کسی که ان شاء الله خدای متعال به او مرگ بدهد گفته است که بعد از امام حسین علیه السلام اهل بیت علیهم السلام نستجیربالله سرِ عقل آمدند و عاقلانه رفتار کردند و دیگر قیام نکردند! یعنی حرکت امام حسین علیه السلام را رسماً دیوانگی می‌داند!…. این شخص به ظاهر شیعه است و در کشور خودمان هم زندگی می‌کند! تئوریسینِ سیاسی هم هست، زنده هم هست!

یعنی از زمان خودِ حضرت این فحش را داده‌اند، امام صادق سلام الله علیه بعد از نماز خود به سجده می‌روند و می‌فرمایند: خدایا! رحمت خود را بر کسانی که زوّار قبر ابی عبد الله الحسین علیه السلام هستند نازل کن، آن‌هایی که گریه کردند، آن‌هایی که ناله زدند، آن‌هایی که با صدای بلند گریه کردند، آن‌هایی که آفتاب به صورت‌شان خورد ... خدایا! به این‌ها طعنه می‌زنند! …. ولی این‌ها بخاطر محبّتِ ما به طعنه‌ها توجّه نمی‌کنند و می‌روند!… چون در آن زمان هم زیارت رفتن خطر داشت، راوی می‌گوید: زمان امام صادق علیه السلام وقتی ما می‌خواستیم برویم برعکسِ تمام مسافرها بودیم، ما شب‌ها حرکت می‌کردیم و روزها در جایی مخفی می‌شدیم! … لذا می‌گفتند مگر دیوانه هستی که خود را به خطر می‌اندازی؟
...

بچّه‌های کوچک تا شب عاشورا محافظی همچون قمر بنی هاشم علیه السلام داشتند، کسی تا آن روز به آن‌ها چپ حرف نزده بود، این‌ها در امنیّت بودند، انسان فقط به همین فکر کند که در این بیابان‌های اطراف غرب تهران یک دختربچّه را بدون اینکه او را بترسانید سوار ماشین کنید و به آنجا ببرید و از ماشین پیاده کنید و ماشین را چند متر آن طرف‌تر ببرید و چراغ‌ها را خاموش کنید، اصلاً نمی‌خواهد او را دنبال کنید… اصلاً نمی‌خواهد داغ دیده باشد… نمی‌خواهد ترسیده باشد…
...
یک وقتی دو لشکر مقابل هم قرار می‌گیرند، وقتی جنگ تمام می‌شود و یک طرف مغلوب می‌شود می‌گویند غنیمت به همه می‌رسد، اینجا یک خانواده هستند که هشتاد نفر زن و بچّه هستند و سی هزار وحشی که یک درهم هم برای آن‌ها یک درهم است… قبل از اینکه سراغ بدن‌ها بروند به خیمه‌ها حمله کردند، عجله کردند…
شما یک تکّه گوشت را برای چند حیوانِ وحشی بینداز و ببین چطور با هم رقابت می‌کنند… یکی دوید، یکی با اسب رفت، شیخ مفید می‌فرماید که راوی گفته است: دیدم یک اسب‌سواری حمله کرد… این‌ها آنقدر عجله کردند، منابع قدیمیِ ما که هم‌عصر شیخ کلینی بودند نوشته‌اند: چند دختر اهل بیت علیهم السلام و شاید دختر سیّدالشّهداء علیه السلام زیر دست و پای این اسب‌ها شهید شدند…
در منابعِ جدید نوشته‌اند دخترِ حضرت مسلم علیه السلام در غارتِ خیام کشته شد…
راوی می‌گوید: هنوز آن لحظه را در خاطر دارم که این سوار با سرعت به سمت یکی از این بی‌بی‌ها تاخت و دست برد تا چادرِ او را بکشد و او هم امتناع می‌کرد، ببینید باید چه صحنه‌ای اتّفاق بیفتد… او را با خود کشید…
حضرت زینب کبری سلام الله علیها این‌ها را به سختی جمع و جور کردند… تا نماز صبح گشتند و مدام سرشماری کردند… فلانی کجاست؟ نمی‌دانند از دنیا رفته است یا زنده است… تا یکی یکیِ این‌ها را پیدا کنند و بدن‌های بی‌جانِ آن‌ها را پیدا کنند، یا این اطفالِ ترسیده را جمع کنند… وقتی این‌ها را دورِ هم جمع کردند این فاجعه‌ی امروز اتّفاق افتاد که… این‌ها دورِ هم جمع شده بودند که دیدند این لشکر حرامی به سمتِ آن بدن‌ها حمله کردند و قبیله‌ی فلان ۱۷ سر سهمیه دارد… (بخشی از متن سخنرانی جلسه اول «عقل سرخ» حجت الاسلام کاشانی)

دریافت تمام جلسات مجموعه سخنرانی های «عقل سرخ» حجت الاسلام کاشانی

ادامه مطلب...
اگر در تشییع حضرت فاطمه زهرا هم باشی این برایت ضمانت نامه نمی شود

اگر در تشییع حضرت فاطمه زهرا هم باشی این برایت ضمانت نامه نمی شود

يكشنبه, ۲۸ دی ۱۳۹۹، ۰۱:۱۲ ق.ظ

منبع تصویر: sojud.ir

سخنرانی بنی هاشم و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)

حجت الاسلام حامد کاشانی

در ادامه بخشی از سخنرانی آمده است : ...

تحلیل حضرت علی (علیه السّلام) از واقعه‌ی غربت خود و شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
خود امیر (سلام الله علیه) وقتی قصد دارند واقعه‌ی غربت خود و شهادت صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) را تعریف کنند، فرموده‌اند: «لَوْ کَانَ بِهِمْ حَمْزَهُ أَوْ أَخِی جَعْفَرٌ، مَا بَایَعْتُ کُرْهاً» اگر حمزه و جعفر بودند که اسد الله بودند، که جایگاه داشتند، از بنی هاشم بودند، من این‌طور غریب نمی‌شدم. تحلیل خود حضرت این است که آن‌ها بررسی کردند، دیدند کسانی که از اقربای پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هستند نیامدند، مثل حمزه و جعفر (علیهما السّلام) هم که شهید شده‌اند، کسانی هم که زنده هستند مرد میدان نیستند. آن زمان فقط زبیر شرکت کرد که در نقل‌های ما او در تشییع صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) نیز حضور دارد، این‌قدر محرم است. آن عمو حضور ندارد ولی زبیر حضور دارد. زبیر حضور دارد که اگر معلوم بشود در چنین شرایط حسّاسی هم باشی و خدمت کنی برای تو گارانتی ایجاد نمی‌کند.

نقل فضیلت حضرت زهرای اطهر (سلام الله علیها) از روایات
به خانه حمله شد. به خانه‌ای حمله شد که هم مردم آن صاحب خانه را می‌شناختند و هم اصلا در روایت ما چیزهایی می‌گوید که اگر ما بخواهیم روی آن بمانیم و تمرکز کنیم اصلاً توان فهم آن را نداریم. یک مورد از آن موارد را عرض می‌کنم. هر وقت من می‌خواهم در مراسم شهادت صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) فضیلتی بگویم به این نیّت می‌گویم که برای صدّیقه‌ی طاهره (سلام الله علیها) مجلس ختمی گرفته نشد که یک نفر در مورد آن بانو صحبت کند و عزاداری کند.

...

غربت حضرت علی (علیه السّلام) بعد از شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
حال این دو طوری بود که در روضه الواعظین آمده است که وقتی مردم بعد از شهادت بی بی به درِ خانه‌ی ایشان آمدند، امیر المؤمنین (علیه السّلام) نشسته بود و این دو آقا زاده کنار او ایستاده بودند، آن‌ها گریه می‌کردند «فَبَکَى النَّاسُ لِبُکَائِهِمَا»[۱۳] مردم نیز با گریه‌ی آن‌ها گریه می‌کردند. غربت این‌جا است که بروید تأخیر افتاده است.
من این‌جا یک یادآوری کنم که ببینید چقدر امیر المؤمنین (علیه السّلام) غریب است. وقتی امیر المؤمنین (علیه السّلام) ضربت خورده بود، یتیم‌ها به درِ خانه‌ی ایشان آمده بودند. امام حسن (علیه السّلام) آمدند، فرمودند: حال امیر المؤمنین (علیه السّلام) وخیم است، نمی‌توانیم مهمان بپذیریم. بروید، خدا به شما خیر بدهد. حضرت داخل رفت، قدری تأمّل کرد، وقتی برگشت دید اصبغ بن نباته نشسته است. گفت: چرا نرفتی؟ گفت: به خدا توان رفتن ندارم. حضرت فرمود: پس داخل بیا. یعنی من رفتم ببینم چند نفر این‌جا می‌ایستید؟ اصبغ ماند. این‌جا گفته‌اند مردم بروید، تأخیر شده است. کسی نایستاد، تصوّر کردند مراسم تشییع صبح است.

متن کامل سخنرانی

منبع سخنرانی:hkashani.com

ادامه مطلب...
کیسه شن سنگر او می‌شوم؟

کیسه شن سنگر او می‌شوم؟

يكشنبه, ۹ آذر ۱۳۹۹، ۰۸:۲۹ ق.ظ

. . . گفته‌اند یک سوزن به خود بزنید، بعد یک جوال دوز به مردم، صد رحمت به مردم کوفه! اصلاً نمی‌خواهیم مردم کوفه را تبرئه کنیم یا بگوییم خوب بودند، ولی چیزی که مشهور می‌گوید با واقعیّت فاصله دارد. حداقل ۷۰ یا ۸۰ نفر، همه‌ی شهدای کربلا، همه به جز غلام‌ها که ۱۳ نفر ایرانی‌ هستند، غلام ایرانی‌ هستند، یک ایرانی آزاد در کربلا کشته نشد. اگر فرصت شد و توفیق شد عرض می‌کنم چرا. سه نفر بصری. همگی کوفی هستند، هر چه در کربلا کشته شدند کوفی هستند. خدا پدر کوفی‌ها را بیامرزد! کوفه با آن چیزی که ما فکر می‌کنیم خیلی فاصله دارد.
تحلیل درست وقایع و کسب آمادگی
حالا چه می‌شود؟ کوفی‌ها خوب. می‌خواهم عرض کنم برای کوفی‌ها یک اتّفاقی افتاد، ۶۰ یا ۷۰ درصد این‌ها در برابر یک امامی یا شیعه بودند یا محبّ بودند. نسبت به یک امامی به دلائلی کم کاری کردند، یک فاجعه رخ داد. وظیفه‌ی یک نفر مثل من این است که اوّل هر یک از این داستان‌ها ببینم اگر من در چنین شرایطی بودم چه می‌کردم. برای بزرگ‌ترهای ما یک جنگ رخ داد، یک عدّه‌ی کمی در حقّانیت، حق و باطل بودن جنگ هشت ساله شک داشتند، آن‌ها نه. بقیّه‌، آن‌ها که هیچ عذری نداشتند، هیچ وظیفه‌ی مهمتری نداشتند، نرفتند دفاع کنند. به کسی نمی‌خواهیم جسارت کنیم، قرار نیست به کسی برچسب بزنیم، هدف عبرت‌گیری است. آن‌ها باید فکر کنند چه شد توفیق نداشتند و بعضی‌ توفیق داشتند؟ برای ما چطور؟ ما یقین داریم که امام زمان (سلام الله علیه) ظهور می‌کند. کسی هست که غیر از این بگوید؟ همه یقین دارند. هیچ کس هم ضمانت نداده که امام زمان (سلام الله علیه) در دوران ما نمی‌آید. ممکن است فردا بیاید.
مردم کوفه یک خبر واحدی شنیدند، نه فیلم آن را دیدند و نه قطعی بود، گفتند امام حسین (علیه السّلام) از مکّه راه افتاده است. یک خبر بود، یک شایعه بود که به وقوع پیوست. شما یک عمر می‌گویید ما اهل کوفه نیستیم. ما چه هستیم؟ آماده‌ هستیم؟ یا اگر امام زمان (علیه السّلام) بیاید باید شش ماه کلاس برویم، یک دوره عقاید بگذرانیم، سه ماه آموزشی برویم، بگوییم آقا کمی صبر کنید ما آماده نیستیم؟ چه چیزهایی باعث می‌شود که عملاً من می‌گویم امام زمان (علیه السّلام) فردا نمی‌آید؟ چون اگر بگویم امام زمان (علیه السّلام) فردا می‌آید باید آماده باشم. منتظر آماده است. دیدید مهمان دارید شام دعوت می‌کنید، افطاری دعوت می‌کنید، مدام پنجره را نگاه می‌کنید، آماده‌ هستید، غذا آماده است. امّا اگر بگویند ۱۰ درصد مهمان دارید طور دیگری هستید.
من نسبت به ظهور امام زمان (علیه السّلام) چقدر آماده‌ هستم؟ آیا من را برای تبلیغات جنگ خود استفاده می‌کند یا نه؟ سرباز او می‌شوم؟ کیسه شن سنگر او می‌شوم؟ چه کاره می‌شوم؟ می‌شوم یا نمی‌شوم؟ قرآن هم برای این راهکار دارد، عرض می‌کنم راهکاری که قرآن داده است چیست. برای این‌که امام زمان (علیه الصّلاه و السّلام) روی ما حساب کند قرآن فرموده است. پس نمی‌خواهیم داستان بخوانیم، مردم کوفه را باید بازشناسی کرد، چه شد این‌ها نیامدند؟ بعد من ببینم چه جاهایی پای آن‌ها لغزید، اشتباه رفتند، در مسیر دست انداز داشتند، نکند آن‌ها برای من هم باشد؟
خدا می‌‌داند من برای خود تصوّر می‌کنم همه‌ی آن عواملی که مردم کوفه را بازداشت من را هم بازداشته است. حالا آمدم بازگو کنم، روی ضبط صوت دارد حرف می‌زند. رنگ و بوی حرف‌های ما تاریخی است، ولی با این‌که نمی‌خواهیم اخلاقی حرف بزنیم قصد ما این است که هر کسی خود را جای آدم‌های این قصّه بگذارد، ببیند در این دو راهی‌ها چه می‌کرد؟ مسیر پر از دو راهی است. این مقدّمه‌ی اوّل، تمام شد.
فهم انسان نسبت به مسائل
مقدّمه‌ی دوم. آدمیزاد به چند صورت ممکن است اشتباه بفهمد. من چند مورد را عرض کنم و بعد بگویم مدّ نظر ما فعلاً کدام مورد است. گاهی طرف کلّاً نمی‌فهمد، ما به آن کار نداریم، می‌گویند ضریب هوشی پایینی دارند، یعنی بیولوژیکی است، اصلاً ژنتیکی است، ما به آن کار نداریم. معاذ الله گاهی انسان گناه می‌کند و باعث بدفهمی می‌شود. خیلی بحث مهمّی است، ولی مورد نظر من نیست.
ایجاد آگاهی با تقوا داشتن
لذا گاهی آدم اطاعت می‌کند و علم پیدا می‌کند، «اتَّقُوا اللَّهَ وَ یُعَلِّمُکُمُ اللَّه‏»،[۱] تقوا داشته باشد. «الْمُؤْمِنُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ»،[۲] مؤمن با نور خدا می‌بیند. «إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً»،[۳] اصلاً برای آن آیه داریم، تقوا داشته باشید فرقان پیدا می‌کنید، یعنی حقّ و باطل و درست و غلط را تشخیص می‌دهد. این هم خیلی بحث مهمّی است، بعید است بحث ما اجازه دهد به این بحث برسیم.
نفهمی عمدی
امثال من یک مدل کج فهمی و نفهمی دارند که عمدی است، یعنی می‌خواهد نفهمد، این خیلی خطرناک است. یعنی ۱۰ دقیقه او را به اتاق ببرید و در را ببندید که فکر کند، می‌فهمد که دارد اشتباه می‌کند، ولی عواملی باعث می‌شود بروز ندهد. تقریباً مشکل عمده‌ی مردم کوفه به نظر من حقیر این است. یکی یکی عرض می‌کنم تا ببینید.

چه می‌شود که انسان عمداً مثل من نفهمد؟ چه می‌شود؟ این را که دارم می‌گویم امسال در این تاریخ‌هایی که دارم عرض می‌کنم اتّفاق افتاده است . . . متن کامل به همراه صوت از اینجا
منبع: پایگاه رسمی حجت الاسلام حامد کاشانی | hkashani.com | سلسله جلسات با موضوع مردم کوفه


چگونه توقع داریم دشمن دست به ترور نزند؟!
 قرار باشد دانشمندان ما ترور شوند معنا ندارد در NPT بمانیم/ زمان انتقام را ما تعیین می‌کنیم
 رد پای نفوذی‌ها در ترور شهید فخری‌زاده

ادامه مطلب...
آیا گمان کردید افرادی که اخیراً جایگاه شهید و جلاد را تعویض می‌کنند، خیلی هنر کردند؟!

آیا گمان کردید افرادی که اخیراً جایگاه شهید و جلاد را تعویض می‌کنند، خیلی هنر کردند؟!

جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۹، ۱۲:۰۱ ق.ظ

روایت مطبوعات از حماسه رزمندگان نیروی دریایی ارتش در سال ۵۹

روایتی از رویارویی دلاورمردان نیروی دریایی با نظامیان متجاوز امریکایی در سال۶۷


"... ابن تیمیه می‌نویسد: قیام حسین (علیه السلام) علیه یزید فاسد است زیرا مفسده آن بیشتر از مصلحتش است! قتل حسین (علیه السلام) بزرگ‌ترین فساد در این امت بود.
شما با این عبارت او گمان می‌کنید که ابن تیمیه قصد بدگویی از قاتل حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه را دارد ولی ابن تیمیه می‌نویسد: «در قیام (حسین) نه مصلحت دین بود و نه مصلحت دنیا؛ و فسادی که از قیام و قتل او حاصل شد اگر در شهر خودش می‌نشست اتفاق نمی‌افتاد.»
ابن تیمیه قاضی شیخ الاسلام اموی بین قاتل و مقتول قضاوت می‌کند و حکم می‌دهد: (نعوذ بالله) بزرگ‌ترین فسادِ تاریخ اسلام؛ قیامِ حسین (علیه السلام) است چون به قتل رسید! حسین (علیه السلام) باعث شری عظیم گردید چون قیام او از موارد فتنه‌انگیز بود.
آیا گمان کردید افرادی که اخیراً جایگاه شهید و جلاد را تعویض می‌کنند، خیلی هنر کردند؟! نهایت حد جابه‌جای روزگار ما این است که یک درویشی که انسانی را به قتل رسانده است، فردی مظلومی جلوه دهند امّا ابن تیمیه و این تفکر حضرت سید الشهداء صلوات الله علیه را تا این اندازه جابه‌جا می‌کند.
این تفکر، میل به مثبت بی‌نهایت را در صفحه مختصات به میل منفی بی‌نهایت تغییر می‌دهد!" ...

هفتمین جلسه هیات بضعه الرسول سلام الله علیها - «حامد کاشانی» - «تراز دینداری» - ۰۶شهریور ماه ۱۳۹۹

ادامه مطلب...
تقدیر خداوند این است که قدس آزاد خواهد شد

تقدیر خداوند این است که قدس آزاد خواهد شد

دوشنبه, ۲۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۲:۱۷ ب.ظ

منبع تصویر: khamenei.ir


مجموعه سخنرانی، پیرامون سیره و حکومت امیرالمومنین علی علیه السلام | سخنران: حجت الاسلام حامد کاشانی

با موضوع تکلیف گرایی یا مصلحت سنجی | هفت جلسه | ۱۴ خرداد تا ۱۴ تیر ۱۳۹۶

دریافت متن و صوت جلسات :

اول      دوم      سوم     چهارم     پنجم     ششم     هفتم

منبع : پایگاه رسمی حجت الاسلام حامد کاشانی | http://www.hkashani.com


مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در آستانه سی و هشتمین سالروز فتح خرمشهر اقدام به انتشار ترجمه سندی تاریخی از مکاتبات رژیم بعث عراق درباره اهمیت و جایگاه خرمشهر نموده است. این سند، نامه‌ای است که «توجیه سیاسی» فرمانده نیروهای قادسیه در تاریخ سه‌شنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۶۱ هجری شمسی، به کلیه ارکان ارتش صدام برای جلوگیری از پیشروی رزمندگان جمهوری اسلامی ایران در عملیات آزادسازی خرمشهر ابلاغ کرده است. تصویر ترجمه این سند در لوحی به نام «سند اعتراف» در اختیار علاقه‌مندان و پژوهشگران تاریخ دفاع مقدس قرارگرفته است.

بخش‌هایی از این نامه به شرح زیر است:

بدانید که دفاع از خرمشهر، دفاع از اعتبار سیاسی و روحی نظامی عراق و مانند دفاع از بغداد و همه شهرهای عراق است.

خرمشهر حکم بالشی را دارد که بصره بر آن آرامیده است.

همان‌طور که صدام گفته است همانا بصره بدون محمره (خرمشهر) امنیت و استقرارش مورد تهدید است.

خدا نکند دشمن به نیت خود دست یابد که در این صورت دروازه‌های نکبت بر روی عراق -نه‌تنها به سبب بازپس‌گیری خرمشهر- به خاطر انعکاس آن در میان ملتمان بازخواهد شد . . . ادامه مطلب را پیگیری کنید.

منبع: http://www.defamoghaddas.ir


نماهنگ | ترساننده از دشمن شیطان است

ادامه مطلب...
کتاب دو امام مجاهد؛ امام حسن (ع) و امام حسین (ع)

کتاب دو امام مجاهد؛ امام حسن (ع) و امام حسین (ع)

يكشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۱:۵۳ ق.ظ

به مناسبت میلاد با سعادت امام حسن مجتبی علیه السلام

نویسنده:

ناشر: انتشارات انقلاب اسلامی

کتاب دو امام مجاهد مشتمل بر شش گفتار از آیت‌الله امام خامنه‌ای(مدّظلّه‌العالی) است که در سالهای ۵۱و ۵۲ ایراد شده است.
نوع نگاه معظّمٌ‌له در این شش گفتار، بسیار بدیع است و با اینکه در زمان ایراد این بیانات در سنّ ۳۲و ۳۳سالگی بوده‌اند. منابع روایی و تاریخی متعدّدی مورد استفاده‌ی ایشان قرار گرفته است که سخنرانی ایشان را بسیار متفاوت از سخنرانی‌های معمول آن زمان و حتّی حال حاضر می‌کند و بیشتر به جلسات علمی و درسی محقّقانه شبیه است.

دریافت کتاب دو امام مجاهد ، از طاقچه


 

مجموعه سخنرانی های حجت الاسلام حامد کاشانی پیرامون زندگانی و امامت امام حسن مجتبی سلام الله علیه

  • دوران امامت امام حسن مجتبی علیه السلام
  • حکمت کرامت امام حسن علیه السلام
  • تحلیلی از مبادی صلح امام حسن مجتبی علیه السلام
  • چرا حکومت معاویه طولانی تر از حکومت امیرالمومنین و امام حسن علیهم السلام شد؟
  • اوضاع و شرایط امام حسن علیه السلام و مردم کوفه پیش از آتش بس با معاویه

در سوگ درگذشت سید قرقره فروش

سید همیشه می‌گفت اگر انسان خدا را به عنوان کفیل خود باور داشته باشد و یقین کند خدای مهربان او را خلق کرده و کفالت زندگی او را برعهده گرفته هیچ وقت دست خود را در خانه دیگری دراز نمی‌کند . . . سید همیشه تأکید می‌کرد اینقدری که روی پدر و مادری که ما را وارد این دنیا کردند حساب می‌کنیم یادمان می‌رود که همین پدر و مادر را خدای متعال خلق کرده و این محبت بین والدین و فرزندان هم از عنایت خداست و هزاران برابر این تکیه و اعتماد به پدر و مادر، باید به خداوند متعال متکی بود، خدای مهربان اگر بنده‌ای را خلق کرد او را در این دنیا رها نمی‌کند و همه عالم را مسخر او می‌کند به شرطی که ما به او یقین داشته باشیم و او را باور کنیم.

ادامه مطلب...
معرفی پایگاه - حجت الاسلام حامد کاشانی

معرفی پایگاه - حجت الاسلام حامد کاشانی

دوشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۹، ۰۹:۱۷ ق.ظ

با عرض تبریک و شاد باش  عید بزرگ مبعث خدمت تمامی مسلمانان جهان ، پایگاه اینترنتی جناب حجت الاسلام حامد کاشانی را به شما عزیزان معرفی می کنیم.

این پایگاه به جمع آوری و انتشار سخنرانی ها و آثار جناب حجت الاسلام کاشانی در زمینه های مختلف از جمله تاریخ تحلیلی اسلام و سیره اهل بیت سلام الله علیه می پردازد. شنیدن و مطالعه سخنرانی ها و  آثار ایشان را در اوقات فراغت و روزهای در خانه ماندن به شما پیشنهاد می کنیم.

http://www.hkashani.com

برگزیده های این پایگاه، متناسب با عید مبعث پیامبر اعظم صلی الله و علیه و آله و سلم

تاز ترین مطالب این پایگاه

  • نقد به سخنان جناب مولوی عبدالحمید
  • کرونا؛ عقایدِ ما و مجالسِ دینی
  • درآمدی بر نهج البلاغه – جلسه نود و سوم
  • روزگار ما و کرونا

ادامه مطلب...

حماسه‌ای برای همه تاریخ| در سال ۱۳۸۸ چه گذشت؟

چنانچه ویدیو قابل پخش نیست روی نشان تلوبیون بزنید و یا خلاصه برنامه را در ویدیو زیر ببینید :)

گفتگو با حجه الاسلام رسایی در برنامه جهان آرا با موضوع؛  بازخوانی حماسه ۹ دی  نقش هاشمی، خاتمی، موسوی و کروبی در فتنه ۸۸  و شباهتهای سردار سلیمانی و علامه مصباح یزدی  ۱۰ دی ۱۴۰۱
برای دیدن تحلیل‌های حمید رسایی عضو کانال شوید.

https://eitaa.com/rasaee

خلاصه این قسمت از برنامه جهان‌آرا (۱۰ دی۱۴۰۱)

ادامه مطلب
از رنج شما خوشحال میشوند

از رنج شما خوشحال میشوند

پیغمبر اکرم اسوه‌ی حسنه است؛ این را قرآن بصراحت دارد میگوید. اسوه است یعنی چه؟ یعنی یک الگویی است که ما باید از این الگو تبعیّت کنیم؛ در قلّه‌ای قرار گرفته، ما باید از این حضیض به سمت آن قلّه پیش برویم، حرکت کنیم. بشر تا آنجایی که میتواند باید حرکت کند به سمت آن قلّه؛ اسوه یعنی این.
خب، حالا وقتی بخواهیم به آن الگو و به آن اسوه اقتدا بکنیم، درسهایی که وجود دارد، یکی دو تا نیست، صدها درس وجود دارد؛ در زندگی شخصی پیغمبر، در زندگی خانوادگی پیغمبر، در حکومت پیغمبر، در شخصیّت اجتماعی پیغمبر با دوستانش، با دشمنانش، با مؤمنین، با کفّار صدها درس اساسی و مهم وجود دارد. یکی از این درسها را من امروز میخواهم مطرح کنم و آن، مضمون این آیه‌ی شریفه است که فرمود: لَقَد جاءَکُم رَسولٌ مِّن اَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَؤُفٌ‌ رَّحیمٌ؛(۳) من روی این مسئله‌ی «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم» میخواهم تکیه بکنم. [میفرماید:] برای او رنجهای شما دردآور است، سخت است؛ شما که رنج میکشید، پیغمبر از رنج شما رنج میبرد. بلاشک این مخصوص به مسلمان معاصر پیغمبر نیست، خطاب به عموم مؤمنین در طول تاریخ است؛ یعنی امروز اگر شما در فلسطین رنج میکشید، در میانمار، در نقاط گوناگون دیگر مسلمانها رنج میکشند، بدانند این رنج، روح مطهّر پیغمبر را به رنج و زحمت درمی‌آورد؛ این خیلی مهم است. پیغمبر ما این‌ جوری است. این حالت پیغمبر اکرم که در این آیه‌ی شریفه بیان شده، نقطه‌ی مقابل وضع دشمنان است که آن هم در این آیه‌ی شریفه است: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا لا تَتَّخِذوا بِطانَةً مِن دونِکُم‌ لا یَألونَکُم خَبالًا وَدّوا ما عَنِتُّم».(۴) آنجا [برای] پیغمبر اکرم «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم»، اینجا [برای دشمنان] «وَدّوا ما عَنِتُّم»؛ رنج شما آنها را خوشحال میکند. ما الان این‌ جوری هستیم؛ توجّه کنید که موقعیّت خودمان را در دنیای کنونی بشناسید.
یک طرف آن وجود مقدّسی است که «عَزِیزٌ عَلَیهِ مَا عَنِتُّم»، یک طرف هم جبهه‌ای است که «وَدُّوا مَا عَنِتُّم»؛ از رنج شما خوشحال میشوند، خرسند میشوند؛ از بدبختی شما، آنها احساس خوشبختی میکنند. طبعاً وقتی آن جبهه یک چنین حالتی دارد، سعی میکند شما را به سمت سختی، به سمت بدبختی سوق بدهد و پیش ببرد. این موقعیّت را باید بفهمیم، بدانیم، توجّه کنیم.
خب حالا این رنجهای امّت اسلامی در زمان کنونی ناشی از چیست؟ چرا ملّتهای مسلمان این ‌قدر از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فشارهای سیاسی، از لحاظ ایجاد جنگ و جنگهای داخلی و تسلّط و تصرّف و استعمار و استعمار نو و امثال اینها دچار رنجند؟ علّت این رنج کشیدن و در موضع رنج کشیدن قرار داشتن مسلمانها چیست؟ علل فراوانی دارد، علّتهای متعدّدی دارد. عقب‌ماندگی علمی یکی از علل آن است؛ تن دادن به تسلّط استعمارگران یکی از علل آن است. علل متعدّدی دارد که حالا در این زمینه افرادی که اهل سیاستند، اهل تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی و مانند اینها هستند در این زمینه‌ها کار کرده‌اند، هزاران مقاله نوشته شده، لکن یکی از عوامل که شاید مهم‌ترین یا یکی از مهم‌ترین عوامل باشد، تفرّق مسلمین است. ما قدر خودمان را نمیدانیم، قدر یکدیگر را نمیدانیم؛ اشکال بزرگِ کار ما این است؛ از هم جداییم، متفرّقیم.
وقتی که متفرّق هستیم، وقتی خیرخواهِ هم نیستیم، وقتی گاهی حتّی بدخواه همدیگر هستیم، خب نتیجه همین است. اینجا هم باز قرآن، صریح است.‌ واقعاً در این مسائل زندگی بشر ما هیچ نقطه‌ای مهم نداریم که قرآن در آن بصراحت ناطق نباشد؛ اینجا هم قرآن میفرماید که «وَ اَطِیعُوا اللَهَ وَرَسُولَهُ وَ لَا تَنَازَعُوا فَتَفشَلُوا وَ تَذهَبَ رِیحُکُم»؛(۵) وقتی تنازع کردید، فشل به وجود می‌آید؛ فشل یعنی سستی. «وَ تَذهَبَ رِیحُکُم» یعنی تَذهَبَ عِزّکم؛ یعنی عزّتتان از بین میرود. اختلاف که پیدا کردید، قهراً خاک‌نشین میشوید، قهراً ذلیل میشوید، قهراً وسیله‌ی تسلّط دیگران بر خودتان را فراهم میکنید. [نتیجه‌ی] تفرّق این است.
امیرالمؤمنین (سلام ‌الله ‌علیه) در خطبه‌ی قاصعه که یکی از مهم‌ترین خطبه‌های نهج‌البلاغه است روی این مسئله تکیه کرده. امیرالمؤمنین مستمعین خود را به تاریخ ارجاع میدهد؛ میگوید ببینید گذشتگان، آن وقتی که با هم بودند، متّفق بودند، چه عزّتی پیدا کردند، چه حالتی پیدا کردند، امّا وقتی که از آن حالت یکپارچگی خارج شدند ادامه متن سخنرانی اینجا

ادامه مطلب
کتاب نقدی بر «حجاب شرعی در عصر پیامبر» | رایگان

کتاب نقدی بر «حجاب شرعی در عصر پیامبر» | رایگان

کتاب : نقدی بر حجاب شرعی در عصر پیامبر
نویسنده: حسین سوزنچی
قیمت: رایگان
انتشار در hkashani.ir

دریافت کتاب از اینجا

ما مسلمانان، اعم از شیعه و سنی، اگرچه در برخی احکام شرعی (مثل وضو) اختلاف نظر داریم، اما تعالیمی که از طریق آیات و روایات به دستمان رسیده، جای تردیدی برای ما نگذاشته که حجاب شرعی لازم برای یک زن مسلمان، پوشاندن تمام بدن غیر از صورت و دستان وی (تا مچ) است؛ و این مطلب به‌قدری واضح بوده که امروزه، نه فقط بین مسلمانان، بلکه در تمام دنیا، پوشیدن این حجاب، علامتی برای شناسایی یک زن مسلمان به حساب می‌آید تاحدی که در سراسر جهان، حکومت‌هایی که با اسلام میانه خوبی ندارند، این مدل پوشش را، چون علامت مسلمانی یک زن است، در مدارس و ادارات خود برنمی‌تابند؛ یعنی این حجاب، علاوه بر کمک به حفظ اخلاقی جامعه، امروزه نقش پرچم را برای نشان دادن هویت یک زن مسلمان ایفا می‌کند.
نویسنده محترم کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر (ص)» درصدد برآمده این تلقی از حجاب زن مسلمان را به چالش بکشد و فرضیه‌اش این است که حجاب شرعی در آن زمان، این اندازه نبوده، بلکه چیزی در حد پوشاندن تنه و ران و بازو بوده، و اسلام اصراری بر پوشش زن در برابر مردان نامحرم ندارد.
کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» نوشته‌ای است حدود ۱۰۰۰ صفحه از آقای امیر ترکاشوند که آن طور که در صفحه نمایه‌ی آن ذکر شده، ظاهرا نگارش آن در سال ۱۳۸۹ به پایان رسیده، و با اصلاحاتی، در سال ۱۳۹۰ در فضای مجازی منتشر شده است. این کتاب به تدریج در میان افراد غیرمتخصص شیوع پیدا کرده و در میان طیف خاصی از جامعه به عنوان مدرک مهمی علیه حجاب شرعی قلمداد ‌گردیده است؛ همین امر انگیزه‌ای شد برای نگارش مقاله‌ای که به بررسی میزان اعتبار آن بپردازد. اگرچه مقاله ضمیمه عمدتا به عنوان نقد کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» نوشته شده، اما با یک نگاه ثانوی به تحلیل‌هایی که با استفاده از آیات و روایات به عمل آمده، مخاطب می‌تواند با استنادات و دلالت‌های قرآنی و روایی بحث حجاب آشنا شود.

ادامه مطلب
شرط خدا را قبول کن

شرط خدا را قبول کن

خداوند متعال برای آن کسانی که وعده‌ی نصرت داده است، شرطی مقرّر فرموده است: وَ اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر؛ اَلَّذینَ اِن مَکَّنّاهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصَلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوة وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبةُ الاُمور. خداوند متعال چهار شاخص را در این آیه‌ی شریفه برای آن مؤمنانی که قدرت در اختیار آنها قرار میگیرد و از زیر سلطه‌ی قدرتمندان جائر خارج میشوند، معیّن کرده و وعده کرده است که «اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر»؛ خدای متعال قادر است که یک چنین ملّتی را نصرت کند و یقیناً هم نصرت خواهد کرد. از این چهار شرط، یکی نماز است، یکی زکات است، یکی امر به معروف است و دیگری نهی از منکر. هر کدام این چهار خصوصیّت و چهار شاخص، یک جنبه‌ی فردی و شخصی دارند، لکن در کنار آن، یک جنبه‌ی اجتماعی و تأثیر در نظام‌سازی اجتماعی [هم] دارند. نماز با آن همه راز و رمزی که در حقیقت نماز نهفته است که معراج هر مؤمن است، «قُربانُ کُلِّ تَقی» است، وسیله‌ی فوز و سعادت است، از همه‌ی اعمال برتر و بالاتر است، حتّی نماز دارای جنبه‌ی اجتماعی هم هست. جنبه‌ی اجتماعی نماز این است که یکایک مسلمانان به‌وسیله‌ی نماز با یک مرکز واحدی در تماس میشوند. در آنِ واحد در وقت نماز، همه‌ی مسلمانان در همه‌ی نقاطی که دنیای اسلام گسترده است، دل را به یک مرکز واحدی متّصل میکنند؛ این اتّصال همه‌ی دلها به یک مرکز واحد، یک مسئله‌ی اجتماعی است، یک مسئله‌ی نظام‌ساز است، معیّن‌کننده و شکل‌دهنده‌ی هندسه‌ی نظام اسلامی است.
... امر به معروف و نهی از منکر که در واقع به نوعی زیربنای همه‌ی حرکات اجتماعی اسلام است که «بِها تُقامُ الفَرائِض»؛ امربه‌معروف یعنی همه‌ی مؤمنان در هر نقطه‌ای از عالم که هستند، موظّفند جامعه را به‌سمت نیکی، به‌سمت معروف، به‌سمت همه‌ی کارهای نیکو حرکت دهند؛ و نهی از منکر یعنی همه را از بدی‌ها، از پستی‌ها، از پلشتی‌ها دور بدارند. هرکدام از این چهار شاخص به‌نحوی ترجمان ساخت و هندسه‌ی نظام اسلامی است.
در حاشیه عرض بکنیم که این معنای مهمّ امر به معروف و نهی از منکر را نباید به مسائل زیر نصاب اهمّیّت منحصر کرد؛ بعضی تصوّر میکنند امر به معروف و نهی از منکر منحصر میشود به اینکه انسان به فلان زن یا فلان مردی که یک فرع دینی را رعایت نمیکند تذکّر بدهد؛ البتّه اینها امر به معروف و نهی از منکر است امّا مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر نیست. مهم‌ترین قلم امر به معروف و نهی از منکر عبارت است از امر به بزرگ‌ترین معروفها و نهی از بزرگ‌ترین منکرها. بزرگ‌ترین معروفها در درجه‌ی اوّل عبارت است از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی؛ این امر به معروف است. معروفی بالاتر از ایجاد نظام اسلامی و حفظ نظام اسلامی نداریم؛ هر کسی که در این راه تلاش کند، آمر به معروف است؛ حفظ عزّت و آبروی ملّت ایران، بزرگ‌ترین معروف است. معروفها اینها هستند: اعتلای فرهنگ، سلامت محیط اخلاقی، سلامت محیط خانوادگی، تکثیر نسل و تربیت نسل جوان آماده‌ی برای اعتلای کشور، رونق دادن به اقتصاد و تولید، همگانی کردن اخلاق اسلامی، گسترش علم و فنّاوری، استقرار عدالت قضائی و عدالت اقتصادی، مجاهدت برای اقتدار ملّت ایران و ورای آن و فراتر از آن، اقتدار امّت اسلامی و تلاش و مجاهدت برای وحدت اسلامی؛ مهم‌ترین معروفها اینها است و همه موظّفند در راه این معروفها تلاش کنند؛ امر کنند. نقطه‌ی مقابل اینها هم عبارت است از منکرها. ابتذال اخلاقی منکر است، کمک به دشمنان اسلام منکر است، تضعیف نظام اسلامی منکر است، تضعیف فرهنگ اسلامی منکر است، تضعیف اقتصاد جامعه و تضعیف علم و فنّاوری منکر است؛ از این منکرها باید نهی کرد.اوّلین آمر به‌ معروف هم خود ذات مقدّس پروردگار است که میفرماید: اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ایتآئِ ذِی‌القُربی وَ یَنهی عَنِ الفَحشآءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغی؛ خدا آمر به معروف و ناهی از منکر است؛ معروفها هم مشخّص شده است، منکرها هم معلوم شده است. وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی ‌الله ‌علیه‌ و آله) از برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر است؛ آیه‌ی قرآن [میفرماید] «یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ ینهاهُم عَنِ المُنکَر»؛ ائمّه (علیهم‌السّلام) بزرگ‌ترین آمران به معروف و ناهیان از منکرند؛ در زیارت میخوانید: اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرتَ بِالمَعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَر؛ مؤمنین و مؤمنات در هر نقطه‌ای از جهان اسلام آمران به معروفند که فرمود: وَ المُؤمِنونَ وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیآءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتونَ الزَّکوة؛ اینها چهار پایه‌ی اصلی برای نظام‌سازی است که از هرکدام از اینها، شاخه‌هایی منشعب میشود. نظام اسلامی متّکی است به اقامه‌ی صلات، ایتاء زکات، امر به ‌معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان آحاد مردم در نظام اسلامی. ۱۳۹۴/۰۱/۰۱
اوّلین فایده‌ی امر به معروف و نهی از منکر همین است که نیکی و بدی، همچنان نیکی و بدی بماند. از طرف دیگر، وقتی در جامعه گناه منتشر شود و مردم با گناه خو بگیرند، کار کسی که در رأس جامعه قرار دارد و می‌خواهد مردم را به خیر و صلاح و معروف و نیکی سوق دهد، با مشکل مواجه خواهد شد؛ یعنی نخواهد توانست، یا به آسانی نخواهد توانست و مجبور است با صرف هزینه‌ی فراوان این کار را انجام دهد. یکی از موجبات ناکامی تلاشهای امیر مؤمنان - با آن قدرت و عظمت - در ادامه‌ی این راه، که بالاخره هم به شهادت آن بزرگوار منجر شد، همین بود. روایتی که می‌خوانم، روایتِ تکان دهنده و عجیبی است. می‌فرماید: «لتأمرنّ بالمعروف و لتنهون عن المنکر او لیسلّطنّ اللَّه علیکم شرار کم فیدعو خیارکم فلا یستجاب لهم»؛ باید امر به معروف و نهی از منکر را میان خودتان اقامه کنید، رواج دهید و نسبت به آن پایبند باشید. اگر نکردید، خدا اشرار و فاسدها و وابسته‌ها را بر شما مسلّط می‌کند؛ یعنی زمام امور سیاست کشور به مرور به دست امثال حَجّاج بن یوسف خواهد افتاد! همان کوفه‌ای که امیرالمؤمنین در رأس آن قرار داشت و در آن‌جا امر و نهی می‌کرد و در مسجدش خطبه می‌خواند، به خاطر ترک امر به معروف و نهی از منکر، به مرور به جایی رسید که حَجّاج‌بن‌یوسف ثقفی آمد و در همان مسجد ایستاد و خطبه خواند و به خیال خود مردم را موعظه کرد! حَجّاج چه کسی بود؟ حَجّاج کسی بود که خون یک انسان در نظر او، با خون یک گنجشک هیچ تفاوتی نداشت! به همان راحتی که یک حیوان و یک حشره را بکشند، حَجّاج یک انسان را می‌کشت. یک بار حَجّاج دستور داد و گفت همه‌ی مردم کوفه باید بیایند و شهادت بدهند که کافرند و از کفرِ خودشان توبه کنند؛ هر کس بگوید نه، گردنش زده می‌شود! با ترک امر به معروف و نهی از منکر، مردم این‌گونه دچار ظلمهای عجیب و غریب و استثنایی و غیر قابل توصیف و تشریح شدند. وقتی که امر به معروف و نهی از منکر نشود و در جامعه خلافکاری، دزدی، تقلّب و خیانت رایج گردد و بتدریج جزو فرهنگ جامعه شود، زمینه برای روی کار آمدن آدمهای ناباب فراهم خواهد شد.۱۳۷۹/۰۹/۲۵
یک قلم از حقوق عامّه همین مسئله‌ی امر به معروف و نهی از منکر است. البتّه متأسّفانه این واجب آن‌ چنان که باید و شاید در جامعه‌ی ما جاری نیست امّا گوشه و کنار هستند کسانی که آمر به معروف و ناهی از منکرند؛ اینها را نباید تنها گذاشت، باید از اینها حمایت کرد. البتّه بنده هم میدانم که بعضی هستند به نام امر به معروف و نهی از منکر بی‌خودی هیاهو میکنند و مقاصد دیگری را دنبال میکنند، خیلی خب، تشخیص بین آمر به معروف و ناهی از منکر واقعی و غیر واقعی هم باز با چه کسی است؟ باز با قوّه‌ی قضائیّه است دیگر؛ باید [کار] آن کسی را که واقعاً میفهمید آمر به معروف و ناهی از منکر است دنبال کنید.۱۴۰۰/۰۴/۰۷
با بهترین روش‌ها، مردم را به عبادات و ظواهر و مصادیق دینی از جمله صدق، امانت، تقوا، ترک منکر، امر به معروف و سبک زندگی صحیح، هدایت کنید.۱۳۹۵/۰۲/۲۵
امر به معروف یعنى شما همه مسئولید که معروف را، نیکى را گسترش بدهید، امر کنید به آن؛ نهى از منکر [یعنى] زشتى را، بدى را، پلشتى را نهى کنید؛ جلوى آن را بگیرید با شیوههاى مختلف.۱۳۹۳/۰۹/۰۶
اسلام، مظهر اعتدال است. این «اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» اعتدال است؛ «قتِلوا الَّذینَ یَلونَکُم مِنَ الکُفّار» اعتدال است؛ امربه‌معروف و نهی‌ازمنکر اعتدال است - اعتدال اینها است دیگر - معنای اعتدال این نیست که ما از کارهای احساس وظیفه‌ای که فرد مؤمن، جریان مؤمن، مجموعه‌ی مؤمن انجام میدهد، جلوگیری کنیم.۱۳۹۳/۰۴/۱۶
ما اگر بخواهیم در مقاصد دنیوى هم پیروز بشویم، بایستى ایمان خودمان را، اعتقاد خودمان را، عمل خودمان را، براى آن‌سوى مرز مردن تقویت کنیم. امیرالمؤمنین میفرماید من میخواهم مردم را به بهشت برسانم؛ این وظیفه‌ى ما است. نهى از منکر باید بکنیم، امر به معروف باید بکنیم، وسائل عمل خیر و حسنات را در کشور فراهم کنیم، وسائل شُرور و آفات را از دسترسها برداریم؛ این وظائف مسئولین حکومت است.۱۳۹۳/۰۲/۲۳

  • امام حسین را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین است. به تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منی و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان- حضرت بیانات عجیبی دارد که تو کتابها ثبت و ضبط است- بعد هم در راه به سمت کربلا، هم در خود عرصه‏ی کربلا و میدان کربلا، باید شناخت. در خود عرصه‏ی کربلا حضرت اهل تبیین بودند، می‏رفتند، صحبت می‏کردند. حالا میدان جنگ است، منتظرند خون هم را بریزند، اما از هر فرصتی این بزرگوار استفاده می‏کردند که بروند با آن‏ها صحبت بکنند، بلکه بتوانند آن‏ها را بیدار کنند. البته بعضی خواب بودند، بیدار شدند؛ بعضی خودشان را به خواب زده بودند و آخر هم بیدار نشدند. آن‏هائی که خودشان را به خواب می‏زنند، بیدار کردن آن‏ها مشکل است، گاهی اوقات غیر ممکن است.۱۳۸۸/۰۵/۰۵

در مسأله‏ی زن آنچه که در درجه‏ی اول اهمیت قرار دارد، مسأله‏ی «خانواده» است؛ نقش زن به عنوان عضوی از خانواده. به نظر من از همه‏ی نقشهائی که زن می‏تواند ایفاء کند، این اهمیتش بیشتر است. البته بعضی‏ها این‏طور حرفها را در همان نظر اول با شدت رد می‏کنند و می‏گویند آقا شما می‏خواهید زن را توی خانه اسیر کنید، محبوس کنید، از حضور در صحنه‏های زندگی و فعالیت بازبدارید؛ نه، به‏هیچ‏وجه قصد ما این نیست؛ اسلام هم این را نخواسته. اسلام وقتی‏که می‏گوید: «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض یأمرون بالمعروف و ینهون عن المنکر»، یعنی مؤمنین و مؤمنات در حفظ مجموعه‏ی نظام اجتماعی و امر به معروف و نهی از منکر همه سهیم و شریکند؛ زن را استثناء نکرده. ما هم نمی‏توانیم زن را استثناء کنیم. مسئولیت اداره‏ی جامعه‏ی اسلامی و پیشرفت جامعه‏ی اسلامی بر دوش همه است؛ بر دوش زن، بر دوش مرد؛ هرکدامی به نحوی برحسب توانائی‏های خودشان. بحث سر این نیست که زن آیا می‏تواند مسئولیتی در بیرون از منزل داشته باشد یا نه- البته که می‏تواند، شکی در این نیست؛ نگاه اسلامی مطلقاً این را نفی نمی‏کند- بحث در این است که آیا زن حق دارد به خاطر همه‏ی چیزهای مطلوب و جالب و شیرینی که در بیرون از محیط خانواده برای او ممکن است تصور شود، نقش خود را در خانواده از بین ببرد؟ نقش مادری را، نقش همسری را؟ حق دارد یا نه؟ ما روی این نقش تکیه می‏کنیم.۱۳۸۶/۰۴/۱۳
[چند وقتی است که مشکل بدحجابی و ارائه‌ی فرهنگهای غلط در دانشگاهها دغدغه‌ی بسیج این دانشگاهها شده است. اگر قاطعیت را ملازمه‌ی کارمان کنیم، مطرود خواهیم شد. پیشنهاد حضرت‌عالی چیست؟]

  • قاطعیت یعنی چه؟ یعنی برخورد فیزیکی و جسمانی؟ این‌که درست نیست و ما اصلاً این را توصیه نمی‌کنیم؛ اما گفتن و تذکّر دادن، خوب است. چه اشکال دارد با اخلاقِ خوب تذکّر دهند؟ دیروز حدیثی را برای جمعی می‌خواندم که آمر به معروف و ناهی از منکر باید خودش به آنچه دارد امر و نهی می‌کند، هم عالم باشد و هم عامل. «رفیق لمن یأمر و رفیق لمن ینهی»؛ با رفق و مدارا امر و نهی کند. امر و نهی، یعنی دستور دادن - بکن، نکن - غیر از تمنا کردن است؛ اما همین را با رفق، مدارا و محبّت - نه با خشونت - انجام دهد. به نظرم این‌طوری باید عمل شود.۱۳۸۲/۰۲/۲۲

قانون‏شکنی جرم است. تخلّف از قانون و خروج از مدار قانونی برای مقابله با هر چیزی که به نظر انسان منکر می‏آید- بدون اجازه‏ی حکومت- خودش یک جرم است؛ مگر نهی از منکر زبانی، که بارها گفتیم نهی از منکر زبانی جایز و واجب و وظیفه‏ ی همه است و در هیچ شرایطی هم ساقط نمی‏شود؛ اما آنجایی که نوبت اجرا و عمل برسد، همه باید طبق قوانین عمل کنند. هیچ‏ چیزی مجوّز این نیست که بگویند چون نیروی انتظامی و قوّه‏ی قضائیّه عمل نکردند، خودمان وارد میدان شدیم؛ نخیر، آن روزی که لازم باشد مردم برای حادثه‏ای خودشان وارد عمل شوند، رهبری صریحاً به آن‏ها خواهد گفت.۱۳۸۰/۰۵/۱۱
...(آنچه) مربوط به عموم مردم است در درجه‏ی اوّل عبارت است از امر به معروف و نهی از منکر در مسائل اجتماعی. البته در مسائل فردی، تقوا بسیار زیاد مورد توصیه‏ی امیر المؤمنین است؛ اما در زمینه‏ی مسائل اجتماعی شاید هیچ خطابی به مردم شدیدتر، غلیظتر، زنده‏تر و پُرهیجان‏تر از خطاب امر به معروف و نهی از منکر نیست. امر به معروف و نهی از منکر، یک وظیفه‏ی عمومی است. البته ما باید تأسّف بخوریم از اینکه معنای امر به معروف و نهی از منکر درست تشریح نمی‏شود. امر به معروف، یعنی دیگران را به کارهای نیک امر کردن. نهی از منکر، یعنی دیگران را از کارهای بد نهی کردن. امر و نهی، فقط زبان و گفتن است. البته یک مرحله‏ ی قبل از زبان هم دارد که مرحله‏ی قلب است و اگر آن مرحله باشد، امر به معروفِ زبانی، کامل خواهد شد. وقتی‏که شما برای کمک به نظام اسلامی مردم را به نیکی امر می‏کنید مثلًا احسان به فقرا، صدقه، رازداری، محبّت، همکاری، کارهای نیک، تواضع، حلم، صبر و می‏گویید این کارها را بکن؛ هنگامی که دل شما نسبت به این معروف، بستگی و شیفتگی داشته باشد، این امر شما، امر صادقانه است. وقتی کسی را از منکرات نهی می‏کنید مثلًا ظلم کردن، تعرض کردن، تجاوز به دیگران، اموال عمومی را حیف و میل کردن، دست درازی به نوامیس مردم، غیبت کردن، دروغ گفتن، نمّامی کردن، توطئه کردن، علیه نظام اسلامی کار کردن، با دشمن اسلام همکاری کردن و می‏گویید این کارها را نکن؛ وقتی‏که در دل شما نسبت به این کارها بغض وجود داشته باشد، این نهی، یک نهی صادقانه است و خود شما هم طبق همین امر و نهیتان عمل می‏کنید. اگر خدای نکرده دل با زبان همراه نباشد، آن‏گاه انسان مشمول این جمله می‏شود که «لعن الله الامرین بالمعروف التّارکین له». کسی که مردم را به نیکی امر می‏کند، اما خود او به آن عمل نمی‏کند؛ مردم را از بدی نهی می‏کند، اما خود او همان بدی را مرتکب می‏شود؛ چنین شخصی مشمول لعنت خدا می‏شود و سرنوشت بسیار خطرناکی خواهد داشت.

  • اگر معنای امر به معروف و نهی از منکر و حدود آن برای مردم روشن شود، معلوم خواهد شد یکی از نوترین، شیرین‏ترین، کارآمدترین و کارسازترین شیوه‏های تعامل اجتماعی، همین امر به معروف و نهی از منکر است و بعضی افراد دیگر درنمی‏آیند بگویند «آقا! این فضولی کردن است»! نه؛ این همکاری کردن است؛ این نظارتِ عمومی است؛ این کمک به شیوعِ خیر است؛ این کمک به محدود کردنِ بدی و شرّ است؛ کمک به این است که در جامعه‏ی اسلامی، گناه، همیشه گناه تلقّی شود. بدترین خطرها این است که یک روز در جامعه، گناه به عنوان ثواب معرفی شود؛ کار خوب به عنوان کار بد معرفی شود و فرهنگها عوض شود. وقتی‏که امر به معروف و نهی از منکر در جامعه رایج شد، این موجب می‏شود که گناه در نظر مردم همیشه گناه بماند و تبدیل به ثواب و کار نیک نشود. بدترین توطئه‏ها علیه مردم این است که طوری کار کنند و حرف بزنند که کارهای خوب کارهایی که دین به آن‏ها امر کرده است و رشد و صلاح کشور در آن‏هاست در نظر مردم به کارهای بد، و کارهای بد به کارهای خوب تبدیل شود. این خطرِ بسیار بزرگی است.

... البته امر به معروف و نهی از منکر حوزه‏های گوناگونی دارد که باز مهم‏ترینش حوزه‏ی مسئولان است؛ یعنی شما باید ما را به معروف امر، و از منکر نهی کنید. مردم باید از مسئولان، کارِخوب را بخواهند؛ آن هم نه به صورت خواهش و تقاضا؛ بلکه باید از آن‏ها بخواهند. این مهم‏ترین حوزه است. البته فقط این حوزه نیست؛ حوزه‏های گوناگونی وجود دارد.
در مسأله‏ی امر به معروف و نهی از منکر، فقط نهی از منکر نیست؛ امر به معروف و کارهای نیک هم هست. برای جوان، درس خواندن، عبادت کردن، اخلاق نیک، همکاری اجتماعی، ورزش صحیح و معقول و رعایت آداب و عادات پسندیده در زندگی، همه جزو اعمال خوب است. برای یک مرد، برای یک زن و برای یک خانواده، وظایف خوب و کارهای بزرگی وجود دارد. هرکسی را که شما به یکی از این کارهای خوب امر بکنید به او بگویید و از او بخواهید امر به معروف است. نهی از منکر هم فقط نهی از گناهان شخصی نیست. تا می‏گوییم نهی از منکر، فوراً در ذهن مجسّم می‏شود که اگر یک نفر در خیابان رفتار و لباسش خوب نبود، یکی باید بیاید و او را نهی از منکر کند. فقط این نیست؛ این جزء دهم است.
نهی از منکر در همه ‏ی زمینه‏ های مهم وجود دارد؛ مثلًا کارهایی که افراد توانا دستشان می‏رسد و انجام می‏دهند؛ همین سوءاستفاده‏ ی از منابع عمومی؛ همین رفیق ‏بازی در مسائل عمومی کشور، در باب واردات، در باب شرکتها و در باب استفاده از منابع تولیدی و غیره؛ همین رعایت رفاقتها از سوی مسئولان. یک‏وقت دو نفر تاجر و کاسبند و باهم همکاری و رفاقت می‏کنند، آن یک حکم دارد؛ یک‏وقت است که آن کسی که مسئول دولتی است و قدرت و اجازه و امضاء در دست اوست، با یک نفر رابطه‏ی ویژه برقرار می‏کند؛ این آن چیزی است که ممنوع و گناه و حرام است و نهی از آن بر همه‏ی کسانی که این چیزها را فهمیده‏اند در خود آن اداره، در خود آن بخش، بر ما فوق او، بر زیردست او واجب است؛ تا فضا برای کسی که اهل سوءاستفاده است، تنگ شود.
در محیط خانواده هم می‏شود نهی از منکر کرد. در بعضی از خانواده‏ها حقوق زنان رعایت نمی‏ شود؛ در بعضی از خانواده‏ها حقوق جوانان رعایت نمی‏شود؛ در بعضی از خانواده‏ها، بخصوص حقوق کودکان رعایت نمی‏شود. این‏ها را باید به آن‏ها تذکّر داد و از آن‏ها خواست. حقوق کودکان را تضییع کردن، فقط به این هم نیست که انسان به آن‏ها محبّت نکند؛ نه. سوء تربیتها، بی‏ اهتمامی‏ ها، نرسیدنها، کمبود عواطف و از این قبیل چیزها هم ظلم به آن‏هاست.
منکراتی که در سطح جامعه وجود دارد و می‏شود از آن‏ها نهی کرد و باید نهی کرد، از جمله این‏هاست: اتلاف منابع عمومی، اتلاف منابع حیاتی، اتلاف برق، اتلاف وسایل سوخت، اتلاف مواد غذایی، اسراف در آب و اسراف در نان. ما این همه ضایعات نان داریم؛ اصلًا این یک منکر است؛ یک منکر دینی است؛ یک منکر اقتصادی و اجتماعی است؛ نهی از این منکر هم لازم است؛ هرکسی به هر طریقی که می‏تواند؛ یک مسئول یک طور می‏تواند، یک مشتری نانوایی یک طور می‏تواند، یک کارگر نانوایی طور دیگر می‏تواند. طبق بعضی از آمارهایی که به ما دادند، مقدار ضایعات نان ما برابر است با مقدار گندمی که از خارج وارد کشور می‏کنیم! آیا این جای تأسّف نیست؟! همه ‏ی این‏ها منکرات است و نهی از آن‏ها لازم است. طبق نهج البلاغه، امیر المؤمنین نهی از این‏ها را یکی از محورهای اصلی توصیه‏ های خود قرار داده است. در باب مسئولان، آن‏طور مشی کردن و عمل کردن و دستور دادن و قاعده معیّن کردن؛ در باب عموم مردم هم آن‏ها را وادار کردن به حضور، به فعالیت و به احساس مسئولیت در مسائل اجتماعی، با همین امر به معروف و نهی از منکر.۱۳۷۹/۰۹/۲۵
هرچند فریضه‏ی امر به معروف و نهی از منکر یکی از بزرگترین واجبات اسلامی است و توصیه به آن در قرآن و گفتارهای پیامبر خدا (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و امیر مؤمنان و دیگر امامان: دارای لحنی کم‏ نظیر و تکان‏ دهنده است، ولی اگر کسی از این همه چشم ‏پوشی کند و تنها به ندای خرد انسانی گوش بسپرد، بازهم بی‏شک این عمل سازنده را فریضه و تکلیف خواهد شمرد. به نیکی خواندن و از بدی برحذر داشتن را کدام خِرَدِ سالم، ستایش نمی‏کند؟ و کدام انسان خیرخواه و حسّاس، از آن روی می‏گرداند؟ هنگامی که به این وظیفه عمل شود، به تعداد آمران و ناهیان، دعوت به خیر در میان مردم صورت می‏گیرد، و بی‏گمان لبیک‏گویانِ به این دعوت نیز کم نخواهند بود. این فراخوانی، بگمان زیاد بر خود داعیان نیز نشانه‏ی نیک بر جای می‏گذارد و از دو سو راه صلاح را هموار می‏سازد. کار نیکی که مخاطب خود را به آن امر می‏کنیم و رفتار زشتی که وی را از آن برحذر می‏داریم، هرچه بزرگتر و تأثیر اجتماعی یا فردی آن ژرف‏تر و ماندگارتر باشد، امر به معروف و نهی از منکر ما ارزشمندتر است و چنین است که عمل به این وظیفه، تضمین‏ کننده‏ ی دوام و استحکام حکومت صالحان است، و رهاکردن و به فراموشی سپردن آن، زمینه سازِ سلطه‏ ی اشرار و نابکاران.۱۳۷۹/۰۸/۲۳

  • یکی از عواملی که در جامعه از بدیها جلوگیری می‌کند، نهی از منکر و منکر ساختن منکر است. نگذاریم «منکر» «معروف» و «معروف» «منکر» شود. نهی از منکر کردن، مثل این است که بگویید آقا چرا این کار را می‌کنی؟ این چه حرکت بدی است که انجام می‌دهی؟ یک نفر بگوید، دو نفر بگویند، ده نفر بگویند؛ بالاخره طرف مجبور می‌شود ترک کند؛ یعنی اگر بارها گفته شد، روحاً مغلوب می‌گردد. من همین امر به معروف و نهی از منکر زبانی را - ولو به شکل خیلی راحت و آرام و بدون هیچ خشونت و دعوایی - واقعاً یکی از معجزات اسلام می‌دانم. مثلاً یک نفر کار خلافی می‌کند، می‌گویند آقا شما این کار را نباید می‌کردی. این مطلب را بگو و برو. می‌گوید او برمی‌گردد دو تا فحش به من می‌دهد. خیلی خوب؛ حالا دو تا فحش هم به شما بدهد؛ برای خاطر امر خدا تحمّل کنید. اگر نفر دوم هم بگوید آقا شما باید این کار را نمی‌کردی؛ بدانید اگر دعوا هم بکند، دعوایش کمتر از آنی است که با نفر اوّل کرده است. نفر سوم و نفر دهم و نفر بیستم هم همین‌طور. بنابراین، اگر نهی از منکر باب شد و تا نفر بیستم رسید، شما خیال می‌کنید آن آدم دیگر آن کار را تکرار خواهد کرد؟ نهی از منکر واقعاً معجزه می‌کند.فقط هم زبانی؛ یدیش در اختیار حکومت است؛ یعنی اگر جایی باید با گناهکار به صورت یدی و مجازاتی برخورد کنند، فقط دستگاههایی از حکومت هستند که مسؤول این کارند؛ مردم نباید بکنند. اما زبانی چرا؛ خیلی هم اثر دارد.۱۳۷۷/۱۲/۰۴
  • نهی از منکر برای مردم، فقط زبانی است. البته برای حکومت، این‏طور نیست. اگر منکر بزرگی باشد، برخورد حکومت احیاناً ممکن است برخورد قانونی و خشن هم باشد؛ لیکن نهی از منکر و امر به معروفی که در شرع مقدّس اسلام هست، زبان است؛ «انّما هی اللسان».تعجّب نکنید. من به شما عرض می‏کنم که تأثیر امر و نهی زبانی اگر انجام گیرد از تأثیر مشت پولادین حکومتها بیشتر است. من چند سال است که گفته‏ام امر به معروف و نهی از منکر. البته عدّه‏ای این کار را می‏کنند؛ اما همه نمی‏کنند. همه تجربه نمی‏کنند، می‏گویند آقا چرا اثر نمی‏کند؛ تجربه کنید. منکری را که دیدید، با زبان تذکّر دهید. اصلًا لازم هم نیست زبان گزنده باشد و یا شما برای رفع آن منکر، سخنرانی بکنید. یک‏ کلمه بگویید: آقا! خانم! برادر! این منکر است. شما بگویید، نفر دوم بگوید، نفر سوم بگوید، نفر دهم بگوید، نفر پنجاهم بگوید؛ کی می‏تواند منکر را ادامه دهد؟

البته به شما بگویم عزیزان من! منکر را باید بشناسید. چیزهایی ممکن است به نظر بعضی منکر بیاید؛ در حالی که منکر نباشد. باید معروف و منکر را بشناسید. واقعاً باید بدانید این منکر است. بعضی گفته‏اند که باید احتمال تأثیر وجود داشته باشد. من می‏گویم احتمال تأثیر همه جا قطعی است؛ مگر در نزد حکومتهای قلدر، قدرتمندان و سلاطین. آن‏هایند که البته حرف حساب به گوششان فرونمی ‏رود و اثر نمی‏کند؛ اما برای مردم چرا. برای مردم، حرف اثر دارد. بنابراین، پاسخ من این شد که بهترین روش برای شما که از من سؤال کردید، «زبان» است.۱۳۷۷/۰۲/۲۲

منبع: کلید واژه امر به معروف | farsi.khamenei.ir

ادامه مطلب
کتاب نقدی بر «حجاب شرعی در عصر پیامبر» | رایگان

کتاب نقدی بر «حجاب شرعی در عصر پیامبر» | رایگان

کتاب : نقدی بر حجاب شرعی در عصر پیامبر
نویسنده: حسین سوزنچی
قیمت: رایگان
انتشار در hkashani.ir

دریافت کتاب از اینجا

ما مسلمانان، اعم از شیعه و سنی، اگرچه در برخی احکام شرعی (مثل وضو) اختلاف نظر داریم، اما تعالیمی که از طریق آیات و روایات به دستمان رسیده، جای تردیدی برای ما نگذاشته که حجاب شرعی لازم برای یک زن مسلمان، پوشاندن تمام بدن غیر از صورت و دستان وی (تا مچ) است؛ و این مطلب به‌قدری واضح بوده که امروزه، نه فقط بین مسلمانان، بلکه در تمام دنیا، پوشیدن این حجاب، علامتی برای شناسایی یک زن مسلمان به حساب می‌آید تاحدی که در سراسر جهان، حکومت‌هایی که با اسلام میانه خوبی ندارند، این مدل پوشش را، چون علامت مسلمانی یک زن است، در مدارس و ادارات خود برنمی‌تابند؛ یعنی این حجاب، علاوه بر کمک به حفظ اخلاقی جامعه، امروزه نقش پرچم را برای نشان دادن هویت یک زن مسلمان ایفا می‌کند.
نویسنده محترم کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر (ص)» درصدد برآمده این تلقی از حجاب زن مسلمان را به چالش بکشد و فرضیه‌اش این است که حجاب شرعی در آن زمان، این اندازه نبوده، بلکه چیزی در حد پوشاندن تنه و ران و بازو بوده، و اسلام اصراری بر پوشش زن در برابر مردان نامحرم ندارد.
کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» نوشته‌ای است حدود ۱۰۰۰ صفحه از آقای امیر ترکاشوند که آن طور که در صفحه نمایه‌ی آن ذکر شده، ظاهرا نگارش آن در سال ۱۳۸۹ به پایان رسیده، و با اصلاحاتی، در سال ۱۳۹۰ در فضای مجازی منتشر شده است. این کتاب به تدریج در میان افراد غیرمتخصص شیوع پیدا کرده و در میان طیف خاصی از جامعه به عنوان مدرک مهمی علیه حجاب شرعی قلمداد ‌گردیده است؛ همین امر انگیزه‌ای شد برای نگارش مقاله‌ای که به بررسی میزان اعتبار آن بپردازد. اگرچه مقاله ضمیمه عمدتا به عنوان نقد کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» نوشته شده، اما با یک نگاه ثانوی به تحلیل‌هایی که با استفاده از آیات و روایات به عمل آمده، مخاطب می‌تواند با استنادات و دلالت‌های قرآنی و روایی بحث حجاب آشنا شود.

جزئیات بیشتر
کتاب آب هرگز نمی میرد

کتاب آب هرگز نمی میرد

نویسنده: حمید حسام
ناشر: انتشارات صریر
خرید نسخه الکترونیک:

طاقچه 

کتابراه

خرید نسخه صوتی:

 طاقچه

کتابراه

چشمم باز شد، دور و برم چند پرستار دیدم. یکی از آن‌ها شورت پارچه‌ای آورد که با کمک او و بقیه بپوشم، ملحفه را کنار زدند، دیدم پا ندارم.
روبروی اتاق، فرمانده لشکر حاج علی شادمانی ایستاده بود و داشت گریه می‌کرد.
هرچه فکر کردم کجا بودم و چه اتفاقی افتاده چیزی به یاد نیاوردم. بیمارستان در بانه بود. اما امکاناتی برای درمان نداشت. چند مسکن و سرم تزریق کردند چشمانم کمی سو گرفت، هنوز دانه‌های اشک را روی صورت فرمانده لشکر می‌دیدم که دست توی موهایم می‌کشید و دلداریم می‌داد.
در بیمارستان همان پوست نیم‌بند پای چپ را با قیچی کندند و هر دو پا مثل هم از زیر زانو قطع شدند و استخوان‌ها از بالای زانوهای هر دو پا تا کشاله ران شکسته و پر از ترکش ریز.

 بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم
سلام بر یاران حسین (علیه‌السّلام) و سلام بر لشگر انصارالحسین همدان؛ و سلام بر شهیدان، دلاوران، فدائیان، شیران روز و عابدان شب؛ و سلام بر شهید زنده میرزا محمد سُلگی و بر همسر باایمان و صبور او؛ و سلام بر حمید حسام که دردانه‌هایی چون سُلگی و خوش‌لفظ را به ما شناساند. ساعتهای خوش و باصفائی را با این کتاب گذراندم و بارها با دریغ و حسرت گفتم:
درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم / لبی تر کرده زان صهبای جام پرفسون من هم
هزاران کام در راه است و دل مشتاق و من حیران / که ره چون میتوانم یافتن سوی درون من هم ...
در میان کتابهای خاطرات جنگ، این، یکی از بهترین‌ها است. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همّت بلند، همه با هم دست به کار تولید این اثر شده‌اند. کتاب خانم ضرّابی در شرح حال شهید عالی‌مقام علی چیت‌سازیان نیز دارای همین برجستگی‌ها است. این دو نفر از ستارگان اقبال همدانند.

جزئیات بیشتر
کتاب روضه ابوالفضل

کتاب روضه ابوالفضل

نویسنده: مریم قربان زاده
نشر ستاره ها
قیمت:  ۱۵۰۰ تومان
خرید نسخه الکترونیک

  طاقچه          

  کتابراه

«روضه ابوالفضل» به کوشش مریم قربان‌زاده، کتاب اول از مجموعه خاطرات شهدای دانشجوی پزشکی استان خراسان بزرگ در دوران دفاع مقدس با نام «روپوش‌های سفید» است. این دفتر، خاطراتی از دانشجوی پزشکی، شهید «هاشم مرگان ازغدی» از زبان خویشاوندان و دوستان و نزدیکان او است:

به اقتضای پسر بچگی و نوجوانی، دعواهایمان فرق داشت. گاهی شوخی شوخی شروع می‌شد و بعد به جاهای باریک می‌کشید. گاهی یک مسابقه کشتی به دعوا ختم می‌شد.
یک بار در همین دعوا و کشتی گرفتن‌ها، هاشم را هل دادم. سرش به اشکاف خورد. تخته سه‌ لایی نازک اشکاف لا خورد و به اندازه یک کف دست رفت توی دیوار. هاشم اول گفت: «آخ سرم»، اما وقتی چشمش به اشکاف افتاد گفت: «اوه، اوه، جواب آقا رو چی بدیم؟!».
دوباره رفیق شدیم و کلی با اشکاف ور رفتیم تا بالاخره کمی بهتر شد، اما آقام خیلی زود فهمید...

جزئیات بیشتر
مجموعه کتاب اسناد لانه جاسوسی | رایگان

مجموعه کتاب اسناد لانه جاسوسی | رایگان

ناشر: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
دوره: یازده جلد

قیمت : رایگان
نسخه الکترونیک
دریافت مجموعه کتاب

حرکتی که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ با تسخیر لانه جاسوسی امریکا در تهران آغاز کردند، بی‌تردید در تاریخ مبارزات ملتهای تحت سلطه نقطه عطف به شمار می‌رود. دانشجویان با داشتن تحلیل دقیق از روند حوادثی که داشت انقلاب اسلامی را به انحراف می‌کشاند و با انجام این حرکت‌، دست به اقدامی زدند که از نگاه امام خمینی (ره‌) انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بود. برای درک این تعبیر لازم است ابعاد پیچیده این حرکت از جنبه‌های مختلف سیاسی‌، امنیتی‌، حقوقی‌، اقتصادی و فرهنگی مورد توجه قرار گیرد. حرکت دانشجویان تداوم حرکتی بود که از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آغاز شده و در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسیده بود اما انقلاب اسلامی نمی‌توانست بدون خشکاندن ریشه‌های استعمار به حیات خود ادامه دهد و مردم ایران باید مبارزه خود را برای جلوگیری از تکرار تجربه تاریخی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در داخل کشور ادامه می‌دادند.
هنگامی که اسناد موجود در سفارت به دست آمد و گزارش‌های مستندِ دخالت امریکا در امور داخلی ایران و طراحی توطئه‌های مختلف ـ قبل و بعد از پیروزی انقلاب ـ آشکار شد همچنین به دلیل حمایت امام خمینی از این اقدام‌، افشاگری درباره سیاستها و روش‌های امریکا در برخورد با تحولات ایران و سایر کشورها آغاز گردید. امام (ره‌) رهبری حرکت دانشجویان را شخصاً برعهده گرفت و مبارزه علیه ریشه‌های نفوذ امریکا در ایران به اوج رسید.
نظر امام خمینی درباره مبارزة همزمان علیه استبداد سلطنتی و سلطه استعماری‌، پس از تصرف لانه جاسوسی به اثبات رسید. با افشای اسناد لانه جاسوسی‌، در عمل مشخص شد که اگر مبارزه تنها با سقوط . . .

از اینجا رایگان دریافت کنید

میلاد رسول اکرم و حضرت امام صادق

جزئیات بیشتر
کتاب عباس دست طلا

کتاب عباس دست طلا

نویسنده: محبوبه معراجی پور
نشر: فاتحان
قیمت:   
در فراکتاب ۲۰۰۰ تومان
در طاقچه ۵۰۰۰ تومان
خرید نسخه الکترونیک

  فراکتاب

  طاقچه

«این کاری که اخیراً شروع شده که از شماها با این جزئیات و ریزه‌کاری‌ها خاطرات می‌گیرند، این هم کار خیلی خوبی است. ما دو جلد از این کتاب‌های شما را خواندیم، یکی  کتاب آقای بنایی را خواندم یکی هم کتاب این آقای حاج عباس دست طلا را که مفصل و با جزئیات [گفته] خواندم. خیلی خوب بود انصافاً؛ مخصوصاً کتاب ایشان؛ هم مطلب در آن زیاد بود، هم آثار صفا و صداقت در آن کاملاً محسوس بود و انسان می‌دید. خداوند ان‌شاءالله فرزند شهید ایشان را با پیغمبر محشور کند و خودشان را هم محفوظ بدارد.» (۱۳۹۲/۱۱/۰۱)

درباره این کتاب بیشتر بخوانید

نظر رهبر انقلاب امام خامنه ای مدظله العای درباره کتاب عباس دست طلا

        

جزئیات بیشتر
کتاب صلح امام حسن | رایگان

کتاب صلح امام حسن | رایگان

مترجم: آیت‌الله العظمی سید علی خامنه‌ای
ناشر: انتشارات انقلاب اسلامی
موضوع کتاب: سیاست
تاریخ چاپ: تابستان۱۳۹۷

قیمت: رایگان

دریافت فایل صوتی جلد اول

دریافت فایل صوتی جلد دوم

دریافت فایل صوتی جلد سوم

در کیفیت و حجم های مختلف متناسب با سرعت و حجم اینترنت

دریافت نسخه چاپی کتاب صلح امام حسن، پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ی تاریخ

تاریخ بخوانید: حقیت صلح امام حسن مجتبی چه بود؟

از مهم ترین حوادث زندگی مبارک امام حسن علیه السلام صلح او با معاویه است. که نفاق ها و خیانت های سپاه امام (ع) موجب آن شد.

انتشار کتاب صوتی صلح امام حسن، پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ی تاریخ از سوی وب سایت http://khamenei.ir

کتاب «صلح امام حسن؛ پرشکوه‌ترین نرمش قهرمانانه‌ی تاریخ» از سوی انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شد. اصل این کتاب با عنوان «صلح الحسن» تألیف عالم جلیل‌القدر "شیخ راضی آل‌یاسین" از علمای حوزه‌ی نجف بوده است که در سال ۱۳۴۸ شمسی توسط حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سن سی سالگی ترجمه شده است. معظمٌ‌له در مقدمه‌ی کتاب، انگیزه‌ی خویش را این‌گونه بیان می‌کنند:
«اینک که با فراهم آمدن ترجمه‌ی این کتاب پر ارزش و نامی، جامع‌ترین و مستدل‌ترین کتاب درباره‌ی «صلح امام حسن» در اختیار فارسی‌زبانان قرار می‌گیرد، این‌جانب یکی از آرزوهای دیرین خود را برآورده می‌یابم و جبهه‌ی سپاس و شکر بر آستان لطف و توفیق پروردگار می‌سایم.
پیش از اینکه به ترجمه‌ی این کتاب بپردازم، مدت‌ها در فکر تهیه‌ی نوشته‌ای در تحلیل موضوع صلح امام حسن بودم و حتی پاره‌ای یادداشت‌های لازم نیز گرد آورده بودم؛ ولی سپس امتیازات فراوان این کتاب، مرا از فکر نخستین بازداشت و به ترجمه‌ی این اثر ارزشمند وادار کرد.
مگر که جامعه‌ی فارسی‌زبان نیز -چون من- از مطالعه‌ی آن بهره گیرد و هم برای اولین بار درباره‌‌ی این موضوع بسی بااهمیت، کتابی از همه‌رو جامع، در معرض افکار جویندگان و محققان قرار گیرد.»

جزئیات بیشتر