مجلس جلوی نامزدشدن دوتابعیتیها را گرفت جیغ اصلاحطلبان درآمد!
بخشی از مقاله خواندنی و روشنگر در روزنامه کیهان :
. . . روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی درباره اظهارات اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور درباره سردار سلیمانی نوشت: «بنابر آنچه جهانگیری در گفتوگو با پایگاه خبری-تحلیلی جماران گفته، سردار سلیمانی با خاتمی هم هیچ اختلافی نداشت و اتفاقا آقای خاتمی را دوست میداشت. سردار سلیمانی با توجه به روایت معاون اول رئیسجمهوری، با آیتاللههاشمی رفسنجانی هم رابطه بسیار حسنهای داشته است؛ «هر وقت با حاجقاسم راجع به آقایهاشمی صحبت میکردم، نوعی علاقه ویژه نسبت به آقایهاشمی میدیدم. ایشان با آقایهاشمی ارتباط داشت و در این سالها مرتب میرفت و گزارشهایی را که باید به آقایهاشمی میداد، ارایه میکرد. یعنی هیچ وقت ارتباطش با آقایهاشمی قطع نشده بود. ممکن بود به برخی از روشها یا حرفها انتقاد داشت و آنها را در صحبتهای خصوصی اشاره میکرد ولی هیچ وقت تصور این نبود که رابطهاش با آقایهاشمی قطع شود.»
اصلاحطلبان در حالی در تلاشند با تحریف خط و سیره شهید سلیمانی سران فتنه را تطهیر کنند که اتفاقات سال 78 و 88، سرفصلهای مهمی در زمینه بروز خیانتهای خاتمی است و طبعاً موجب رفتار چهرههای انقلابی (مانند حاج قاسم) شده است. فرماندهان سپاه در نامه سال 78 که امضای 24 فرمانده دفاع مقدس (از جمله سردار سلیمانی) پای آن بود، خطاب به خاتمی تأکید کرده بودند که کاسه صبرشان به خاطر فتنهانگیزی دشمنان و منافقین و کوتاهی دولت در قبال آن لبریز شده و دیگر نمیتوانند فتنهانگیزی را تحمل کنند. کسانی که توسط خاتمی و موسوی و سایر سران فتنه تحریک یا مجال عرضاندام پیدا کرده بودند، حرمت روز قدس را شکستند، شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه دادند، روی جمهوری اسلامی خط کشیدند، به تصاویر امام خمینی(ره) جسارت کردند، شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» دادند، در روز قدس به نفع رژیم صهیونیستی شعار دادند و سرانجام، حرمت عاشورای حسینی(ع) را شکستند. خاتمی در تمام این 8 ماه، از سوی خبیثترین دولتهای جهان حمایت میشد. اما در مقابل، سردار سلیمانی قرار داشت که ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی را خط قرمز خود میدانست، برای نابودی اسرائیل و اشغالگری آمریکا پا در میدان مبارزه منطقهای گذاشته بود و سرانجام هم، توسط جنایتکارانی به شهادت رسید که از فتنهانگیزی خاتمی و دوستانش حمایت میکردند.
زمینهسازان ترور سردار
علیرضا معزی، معاون اطلاعرسانی و ارتباطات دفتر رئیسجمهور دیروز در ارگان دولت درباره سردار شهید سلیمانی نوشت: «بگذاریم سرمایههای انسانی یک کشور به نام وطن باقی بمانند، برای همه و برای ایران. نگذاریم به سودای برکشیدن خود و تاختن بر رقیب، قاتلان سلیمانی در افکار عمومی تطهیر شوند، نگذاریم برای فروکاستن «تحریم»، معصیتی دیگر از مسببان تحریم، شسته شود. نگذاریم او که چهره داخلیاش، تمامرخی از رواداری بود و هست به دست بستهترین افکار مصادره شود. نگذاریم به نام سلیمانی، سلیمانی در انگارهها و منافع فروملی حصر شود. ما نیازمند تجربهایم، تجربه یافتن پناهگاههایی ایمن که درخطر بحرانها و چندپاره شدنها، به آن پناه ببریم. ما نیازمند همگراییهایی فراگیر هستیم که بتوان با یادآوری آن از شدت منازعات کاست و منافع ملی را دوباره بر صدر نشاند. بگذاریم تصویر تشییع شهید سلیمانی، از هر تصویر دیگری سبقت بگیرد و مانا شود. بگذاریم تصویر تشییع، عکس یادگاری یک ملت با قهرمانش باشد، عکس یادگاری ملت با خودش، روشنترین تصویر ما از «ما». قهرمانها میراث معنوی یک ملتاند، این بار بر میراث، آتش نیفکنیم.»
مدعیان اصلاحات با کوبیدن بر طبل برجامهای بعدی، زمینهساز ترور سردار سلیمانی شدند و حق ندارند امروز ژست عزادار بگیرند. طیفی که شعار نه غزه، نه لبنان جار میزد و در فتنه سبز علیه اسلامیت و جمهوریت نظام شورش به راهانداخت، عقلا و منطقا چه نسبتی جز دشمنی با حاج قاسم دارد؟ سردار سلیمانی را جنایتکارانی به شهادت رساندند که از مدعیان اصلاحات حمایت میکردند. این طیف با تردید پراکنی و تفرقه افکنی درباره نفوذ منطقهای ایران و تقلا برای قطع پای ایران از منطقه، از پشت به حاج قاسم شلیک و شخصیت وی را ترور کرد. مجموع این خیانتها در کنار مالهکشی شرارتها و پلیدیهای دشمن در توافق هستهای و سیاست ضعف و تعلیق، زمینه ترور فیزیکی سردار دلها را فراهم کرد. مدعیان اصلاحات باید پاسخگوی رفتار خسارتزا و منافقانه خود باشند . . .
پیشنهاد می شود اصل مقاله را حتما مطالعه بفرمایید