مجموعه تاریخ شفاهی : مستند های دادگاه ویژه انقلاب
موضوع: برگزاری دادگاه عوامل ساواک در سال ۵۸ و اعترافات شکنجه گران
قسمت اول
این حرف را من آخر عمری میزنم به شما
آیا ما احتیاج به کمک نداریم؟
در این انبوه بلاها
برای رفع گرفتاری های روحی و جامعه مان
بالاخره به یک شخصی باید مراجعه کنیم
فقط یک هفته، امتحان کن این کار را
عضویت در کانال حضرت آیت الله علامه مصباح یزدی (ره)
ولیفقیه را مثل زیر دست خودمان نبینیم! او فرمانده مطلق است و ما سرباز، او دستور میدهد و ما اجرا... نه برعکس
کجای کاریم، مگر ما مثل او حجم عظیمی از اطلاعات و گزارشهای متنوع رسمی و غیررسمی نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی و... را در اختیار داریم؟ آیا گمان میکنیم با خواندن دو تا پیام در اینستاگرام و دنبالکردن صفحه فلان شخص، یا خواندن چند جلد کتاب یا تأثیر از سخنرانی فلان شخص که معلوم نیست حرفهایش از کدام خورجین در میآید، فقیه و عالم میشویم و میتوانیم برای ولیفقیه بر حق جامعه مسلمین تعیین تکلیف کنیم؟ یا حق به جانب و طلبکارانه بپرسیم چرا رهبر این کار را نکرد؟ نخیر ... برگردیم ببینیم در خودمان که ما چه کار باید میکردیم و نکردیم و چه کار باید بکنیم و هنوز منتظریم تا برایش منتمان را بکشند؟ نخیر مسلمان ... این طور نباید باشیم با این جور اطاعت از ولی فقیه مگر خدا رویمان حساب میکند تا ظهور آخرین حجتش را در زمان حیات ما قرار دهد که همین بلا را سر او هم بیاوریم؟! ... اما اگر کسی هست که اینطور فکر میکند پیشنهاد میکنم برگردد به تاریخ ... تاریخ زندگی حضرت پیامبر، جناب امیرالمؤمنین، امام حسن مجتبی علیه السلام
ببیند منافقین چه کسانی بودند؟ خوارج که بودند و مردم نامرد و راحت طلب کوفه هم؟
دشمنی که طمع به خاک و دارایی کشور عزیزمان ایران دارد و جز با سوزاندن ایران و سوریه کردنش راضی نمیشود چشم امیدش به کسانی است که ولیفقیه و رهبر ایران را زیردست خودشان میدانند و فکر میکنند عاقلتر از او هستند... مراقب باشیم ... حواسمان باشد «مالک به دو قدمی خیمه معاویه رسیده» ، کاری نکنیم که امیرالمؤمنین پیغام بدهد: مالک برگرد اگر برنگردی علی را میکشند!
امروز روز ماست ... خدا کند اهل کوفه نشویم.
بعضی ها پای تلویزیون سعودیهای جنایتکار غذا میخورند. خدا لعنت کند کسانی که میخواهند جوانان ما سیاسی نباشند!
مجموعه تاریخ شفاهی : مستند های دادگاه ویژه انقلاب
موضوع: برگزاری دادگاه عوامل ساواک در سال ۵۸ و اعترافات شکنجه گران
قسمت اول
سخنرانی بنی هاشم و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)
حجت الاسلام حامد کاشانی
در ادامه بخشی از سخنرانی آمده است : ...
تحلیل حضرت علی (علیه السّلام) از واقعهی غربت خود و شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
خود امیر (سلام الله علیه) وقتی قصد دارند واقعهی غربت خود و شهادت صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) را تعریف کنند، فرمودهاند: «لَوْ کَانَ بِهِمْ حَمْزَهُ أَوْ أَخِی جَعْفَرٌ، مَا بَایَعْتُ کُرْهاً» اگر حمزه و جعفر بودند که اسد الله بودند، که جایگاه داشتند، از بنی هاشم بودند، من اینطور غریب نمیشدم. تحلیل خود حضرت این است که آنها بررسی کردند، دیدند کسانی که از اقربای پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) هستند نیامدند، مثل حمزه و جعفر (علیهما السّلام) هم که شهید شدهاند، کسانی هم که زنده هستند مرد میدان نیستند. آن زمان فقط زبیر شرکت کرد که در نقلهای ما او در تشییع صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) نیز حضور دارد، اینقدر محرم است. آن عمو حضور ندارد ولی زبیر حضور دارد. زبیر حضور دارد که اگر معلوم بشود در چنین شرایط حسّاسی هم باشی و خدمت کنی برای تو گارانتی ایجاد نمیکند.
نقل فضیلت حضرت زهرای اطهر (سلام الله علیها) از روایات
به خانه حمله شد. به خانهای حمله شد که هم مردم آن صاحب خانه را میشناختند و هم اصلا در روایت ما چیزهایی میگوید که اگر ما بخواهیم روی آن بمانیم و تمرکز کنیم اصلاً توان فهم آن را نداریم. یک مورد از آن موارد را عرض میکنم. هر وقت من میخواهم در مراسم شهادت صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) فضیلتی بگویم به این نیّت میگویم که برای صدّیقهی طاهره (سلام الله علیها) مجلس ختمی گرفته نشد که یک نفر در مورد آن بانو صحبت کند و عزاداری کند.
...
غربت حضرت علی (علیه السّلام) بعد از شهادت حضرت زهرا (سلام الله علیها)
حال این دو طوری بود که در روضه الواعظین آمده است که وقتی مردم بعد از شهادت بی بی به درِ خانهی ایشان آمدند، امیر المؤمنین (علیه السّلام) نشسته بود و این دو آقا زاده کنار او ایستاده بودند، آنها گریه میکردند «فَبَکَى النَّاسُ لِبُکَائِهِمَا»[۱۳] مردم نیز با گریهی آنها گریه میکردند. غربت اینجا است که بروید تأخیر افتاده است.
من اینجا یک یادآوری کنم که ببینید چقدر امیر المؤمنین (علیه السّلام) غریب است. وقتی امیر المؤمنین (علیه السّلام) ضربت خورده بود، یتیمها به درِ خانهی ایشان آمده بودند. امام حسن (علیه السّلام) آمدند، فرمودند: حال امیر المؤمنین (علیه السّلام) وخیم است، نمیتوانیم مهمان بپذیریم. بروید، خدا به شما خیر بدهد. حضرت داخل رفت، قدری تأمّل کرد، وقتی برگشت دید اصبغ بن نباته نشسته است. گفت: چرا نرفتی؟ گفت: به خدا توان رفتن ندارم. حضرت فرمود: پس داخل بیا. یعنی من رفتم ببینم چند نفر اینجا میایستید؟ اصبغ ماند. اینجا گفتهاند مردم بروید، تأخیر شده است. کسی نایستاد، تصوّر کردند مراسم تشییع صبح است.
برنامه جهان آرا - ویژه برنامه ارتحال آیت الله مصباح یزدی ۱۳۹۹/۱۰/۱۳
مجلس جلوی نامزدشدن دوتابعیتیها را گرفت جیغ اصلاحطلبان درآمد!
بخشی از مقاله خواندنی و روشنگر در روزنامه کیهان :
. . . روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی درباره اظهارات اسحاق جهانگیری معاون اول رئیسجمهور درباره سردار سلیمانی نوشت: «بنابر آنچه جهانگیری در گفتوگو با پایگاه خبری-تحلیلی جماران گفته، سردار سلیمانی با خاتمی هم هیچ اختلافی نداشت و اتفاقا آقای خاتمی را دوست میداشت. سردار سلیمانی با توجه به روایت معاون اول رئیسجمهوری، با آیتاللههاشمی رفسنجانی هم رابطه بسیار حسنهای داشته است؛ «هر وقت با حاجقاسم راجع به آقایهاشمی صحبت میکردم، نوعی علاقه ویژه نسبت به آقایهاشمی میدیدم. ایشان با آقایهاشمی ارتباط داشت و در این سالها مرتب میرفت و گزارشهایی را که باید به آقایهاشمی میداد، ارایه میکرد. یعنی هیچ وقت ارتباطش با آقایهاشمی قطع نشده بود. ممکن بود به برخی از روشها یا حرفها انتقاد داشت و آنها را در صحبتهای خصوصی اشاره میکرد ولی هیچ وقت تصور این نبود که رابطهاش با آقایهاشمی قطع شود.»
اصلاحطلبان در حالی در تلاشند با تحریف خط و سیره شهید سلیمانی سران فتنه را تطهیر کنند که اتفاقات سال 78 و 88، سرفصلهای مهمی در زمینه بروز خیانتهای خاتمی است و طبعاً موجب رفتار چهرههای انقلابی (مانند حاج قاسم) شده است. فرماندهان سپاه در نامه سال 78 که امضای 24 فرمانده دفاع مقدس (از جمله سردار سلیمانی) پای آن بود، خطاب به خاتمی تأکید کرده بودند که کاسه صبرشان به خاطر فتنهانگیزی دشمنان و منافقین و کوتاهی دولت در قبال آن لبریز شده و دیگر نمیتوانند فتنهانگیزی را تحمل کنند. کسانی که توسط خاتمی و موسوی و سایر سران فتنه تحریک یا مجال عرضاندام پیدا کرده بودند، حرمت روز قدس را شکستند، شعار مرگ بر اصل ولایت فقیه دادند، روی جمهوری اسلامی خط کشیدند، به تصاویر امام خمینی(ره) جسارت کردند، شعار «انتخابات بهانه است، اصل نظام نشانه است» دادند، در روز قدس به نفع رژیم صهیونیستی شعار دادند و سرانجام، حرمت عاشورای حسینی(ع) را شکستند. خاتمی در تمام این 8 ماه، از سوی خبیثترین دولتهای جهان حمایت میشد. اما در مقابل، سردار سلیمانی قرار داشت که ولایت فقیه و نظام جمهوری اسلامی را خط قرمز خود میدانست، برای نابودی اسرائیل و اشغالگری آمریکا پا در میدان مبارزه منطقهای گذاشته بود و سرانجام هم، توسط جنایتکارانی به شهادت رسید که از فتنهانگیزی خاتمی و دوستانش حمایت میکردند.
زمینهسازان ترور سردار
علیرضا معزی، معاون اطلاعرسانی و ارتباطات دفتر رئیسجمهور دیروز در ارگان دولت درباره سردار شهید سلیمانی نوشت: «بگذاریم سرمایههای انسانی یک کشور به نام وطن باقی بمانند، برای همه و برای ایران. نگذاریم به سودای برکشیدن خود و تاختن بر رقیب، قاتلان سلیمانی در افکار عمومی تطهیر شوند، نگذاریم برای فروکاستن «تحریم»، معصیتی دیگر از مسببان تحریم، شسته شود. نگذاریم او که چهره داخلیاش، تمامرخی از رواداری بود و هست به دست بستهترین افکار مصادره شود. نگذاریم به نام سلیمانی، سلیمانی در انگارهها و منافع فروملی حصر شود. ما نیازمند تجربهایم، تجربه یافتن پناهگاههایی ایمن که درخطر بحرانها و چندپاره شدنها، به آن پناه ببریم. ما نیازمند همگراییهایی فراگیر هستیم که بتوان با یادآوری آن از شدت منازعات کاست و منافع ملی را دوباره بر صدر نشاند. بگذاریم تصویر تشییع شهید سلیمانی، از هر تصویر دیگری سبقت بگیرد و مانا شود. بگذاریم تصویر تشییع، عکس یادگاری یک ملت با قهرمانش باشد، عکس یادگاری ملت با خودش، روشنترین تصویر ما از «ما». قهرمانها میراث معنوی یک ملتاند، این بار بر میراث، آتش نیفکنیم.»
مدعیان اصلاحات با کوبیدن بر طبل برجامهای بعدی، زمینهساز ترور سردار سلیمانی شدند و حق ندارند امروز ژست عزادار بگیرند. طیفی که شعار نه غزه، نه لبنان جار میزد و در فتنه سبز علیه اسلامیت و جمهوریت نظام شورش به راهانداخت، عقلا و منطقا چه نسبتی جز دشمنی با حاج قاسم دارد؟ سردار سلیمانی را جنایتکارانی به شهادت رساندند که از مدعیان اصلاحات حمایت میکردند. این طیف با تردید پراکنی و تفرقه افکنی درباره نفوذ منطقهای ایران و تقلا برای قطع پای ایران از منطقه، از پشت به حاج قاسم شلیک و شخصیت وی را ترور کرد. مجموع این خیانتها در کنار مالهکشی شرارتها و پلیدیهای دشمن در توافق هستهای و سیاست ضعف و تعلیق، زمینه ترور فیزیکی سردار دلها را فراهم کرد. مدعیان اصلاحات باید پاسخگوی رفتار خسارتزا و منافقانه خود باشند . . .
پیشنهاد می شود اصل مقاله را حتما مطالعه بفرمایید
تحرکات اخیر آمریکا برای نجات از کابوس خطرناک است
سردار سلامی: آماده گرفتن انتقام خون این شهیدان و آزادسازی همیشه مسلمانان از سیطره و سلطه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی دنیای غرب با محوریت و شرارتافزایی آمریکاییها هستیم.
برخی ولایتشعارند اما «شهید سلیمانی» ولایتمدار بود
حجت الاسلام رئیسی: جلوههایی از انتقام سخت پیدا شده است، اما دشمن منتظر انتقام سخت باشد. انتقامی سخت را خواهند دید و آنچه تاکنون دیدهاند جلوهای از انتقام بوده است. امت اسلامی خودش زمان و مکان انتقام را تعیین خواهد کرد، اما دشمن بداند که زندگی از این پس برای او سختتر خواهد بود و کیفر عاملان این جنایت جلوههایی از انتقام سخت خواهد بود...اخراج آمریکا از منطقه انتقام خون حاج قاسم خواهد بود. مگر خداوند از خون اباعبدالله (ع) گذشته است که از خون سردار سلیمانی بگذرد. تصور نشود اگر کسی در کسوت رئیس جمهور آمریکا به عنوان قاتل حاضر شد در حاشیه امن قرار دارد. تمام کسانی که در این ترور نقش داشتند در هیچ جای این کره زمین امنیت نخواهند داشت.
حوادثی که پس از انتخابات سال 88 و به ویژه در دی ماه همان سال رخ داد، به عنوان اتفاقاتی فراموشنشدنی در ذهن و خاطره مردم و انقلاب اسلامی ماندگار شده است. آشوبهایی که با اعتراضات خیابانی به نتیجه انتخابات آغاز شد و دشمنان سعی کردند تا با استفاده از شرایط به وجود آمده، ضربه سنگینی به انقلاب اسلامی بزنند اما با هوشیاری مردم در 9 دی ماه، دست دشمن رو شد و تلاش او ناکام ماند.
«به اضافه مستند» به تهیه کنندگی محمد حسین میری و کارگردانی محمدرضا رضاییان با اجرای علی صدری نیا با پخش مستندهای دیده نشده در تلویزیون به بحث کارشناسی پیرامون موضوع مستند خواهد پرداخت. مستند «گزارش اقلیت»، روایتی متفاوت از اتفاقات عاشورای سال 88 و ماجراهای پشت پرده آن است. وقایعی که در دل آشوبهای خیابانی رخ میدهد و در نهایت به روز 9 دی در تهران و شهرستانها منتهی میشود. این مستند همچنین تبعات مختلف فتنه سال 88 و تحریمهایی که پس از آن علیه ایران اجرا شد را به تصویر میکشد.
این مستند به تازگی از شبکه افق سیما پخش و در سایت رسمی این شبکه منتشر شده است. https://ofoghtv.com
«کار جریان تحریف، آدرس غلط دادن برای حل مشکل تحریم است.»
پس از دیدار امام خامنه ای مدظله العالی با دستاندرکاران مراسم سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی و خانواده شهید سلیمانی برخی روزنامه های اصلاح طلب بیانات رهبر معظم انقلاب را تحریف و تقطیع کردند. (نگاه کنید به گزارش خبرگزاری مشرق)
بخشی از بیانات ایشان در این دیدار:من قبلاً هم گفتهام،(۵) حالا هم تکرار میکنم: رفع تحریم دست دشمن است، و خنثیٰ کردن تحریم دست ما است؛ غیر از این است؟ ما که نمیتوانیم خودمان رفع تحریم کنیم، دشمن باید رفع تحریم کند امّا خودمان میتوانیم این تحریم دشمن را خنثیٰ کنیم. پس این مقدّم است، این درست است؛ بیشتر دنبال این باشیم. البتّه نمیگویم دنبال رفع تحریم نباشیم؛ چرا، واقعاً اگر بتوانیم تحریم را رفع کنیم، یک ساعت هم نباید تأخیر کنیم. البتّه چهار سال است تأخیر شده [یعنی] از سال ۹۵ بنا بوده همهی تحریمها یکباره برداشته بشود [امّا] تا الان نه فقط برداشته نشده، زیاد هم شده. تأخیر شده [امّا] اگر بتوانیم با روش درست، عاقلانه، با روش اسلامی و ایرانی، با روش عزّتمندانه تحریم را برطرف کنیم، باید برطرف کنیم. امّا به این نیندیشید؛ عمده به خنثیٰ کردن تحریم بیندیشید که دست شما است و شما میتوانید این کار را بکنید. و دنبال کنید، با همدیگر کار کنید، تلاش کنید؛ این توصیهی من است. من از مسئولین کشور حمایت میکنم [امّا] شرطش این است که به اهداف ملّت پایبند باشند. (متن کامل بیانات ۱۳۹۹/۰۹/۲۶)
«من از مسئولین کشور حمایت میکنم، شرطش این است که به اهداف ملّت پایبند باشند.»
بازخوانی موضوع «جریان تحریف» در بیانات امام خامنه ای (مدظله العالی) در سخنرانی تلویزیونی به مناسبت عید قربان (۱۳۹۹/۰۵/۱۰)
به موازات تحریم -این را درست توجّه کنید- یک جریان تحریف هم هست؛ در کنارش یک جریان تحریف هست؛ تحریف حقایق، واژگون نشان دادن واقعیّات؛ چه واقعیّات کشور ما، چه واقعیّات مرتبط با کشور ما؛ این هم یکی از کارهایی است که آنها انجام میدهند. هدف از این تحریف دو چیز است، دو کار را میخواهند انجام بدهند: یکی، ضربه به روحیهی مردم است ... یکی آدرس غلط دادن برای رفع مشکل تحریم است. این تحریف در این زمینهها است و با این دو هدف دارد انجام میگیرد. پول زیادی هم دارند خرج میکنند برای اینکه این حقایق را تحریف کنند. الان هم ملاحظه میکنید که همین رؤسایشان، وزیرشان، رئیسشان، دیگران، خودشان را دارند خفه میکنند از بس به اینجا و آنجا سفر کنند، علیه ایران حرف بزنند، مصاحبه کنند، در هر قضیّهای اسم ایران را یک جوری بیاورند؛ واقعاً دارند خودشان را خفه میکنند، و این جریان تحریف است که وجود دارد.
آدرس غلط دادن، آدرس دادنشان این جوری است که میگویند «اگر میخواهید تحریم برطرف بشود، در مقابل آمریکا کوتاه بیایید»؛ خلاصهی حرف این است که باید کوتاه بیایید در مقابل آمریکا، باید ایستادگی نکنید ... بعضیها تحت تأثیر قرار میگیرند، و همان مطلبی را که آنها میگویند تکرار میکنند؛ چه در مورد ضعفهای کشور که دهبرابر میشود، چه در مورد کم نشان دادن و کوچک نشان دادن نقطهقوّتها و پیشرفتهای کشور، چه در مورد آدرس غلط دادن. خب این در بعضیها اثر میکند امّا در اکثر مردم، در غالب ملّت ایران اثر نمیکند. [غالب مردم] شناختهاند آمریکا را، شناختهاند دشمن را، میدانند که اینها دروغ میگویند، میدانند که اینها مغرضانه حرف میزنند؛ پس جریان تحریف هم به نتایج مورد نظر آنها نرسیده. و من به شما بگویم که اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد؛ زیرا که عرصه، عرصهی جنگ ارادهها است؛ وقتی جریان تحریف شکست خورد و ارادهی ملّت ایران همچنان قوی و مستحکم باقی ماند، قطعاً بر ارادهی دشمن فائق میآید و پیروز خواهد شد. (متن کامل بیانات)
۱۲ تن از سینماگران و کارشناسان فرهنگی برجسته کشور با سینماپرس گفتگو کردند :
...
جهانگیر الماسی بازیگر و کارگردان سینما نیز در این باره به سینماپرس گفت: سوأل بنده از آقایان مدیر و مسئول از رده های بالا گرفته تا رده های میانی و پایین دستی این است که ما چه نسبتی با آمریکا داریم که فکر می کنیم انتخابات آن ها سرنوشت مان را عوض می کند؟ چرا برخی هنوز بعد از گذشت بیش از ۴۰ سال از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی هیچ تعریفی از خودشان ندارند؟ مدیران ما علاقه ای برای انجام وظایف خودشان ندارند. آن ها هنوز نمی دانند که برای ملت بزرگ ایران کار می کنند برای آرمان های دینی و ملی و انقلابی کار می کنند. مدیر ما خودش را نمی شناسد و از همین رو است که مناسبات سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ما دستخوش جریانات غربی قرار می گیرد. این در حالی است که بی تردید منافعی از غربی ها برای ما وجود ندارد...
متن کامل را از اینجا بخوانید
منبع : cinemapress.ir
برای مطالعه موردی پس از ورود به صفحه
روی عنوان های کوچکتر و یا تصاویر کلید کنید.
بیستودوّم بهمن اوج قلّهی حرکت و افتخار ملّت ایران است. بیستودوّم بهمنِ امسال مثل بیستودوّم بهمن سالهای دیگر یادآور پُرشکوهترین روز تاریخ شناختهشدهی ملّت ایران است. یعنی ما در تاریخ طولانیای که داریم ــ تا آنجایی که حالا میشناسیم و میدانیم ــ هیچ روزی برای ملّت ایران افتخارآمیزتر از بیستودوّم بهمن نیست. البتّه ما روزهای افتخارآمیزی داشتهایم، [ولی] هیچ کدام از جنس بیستودوّم بهمن و به عظمت بیستودوّم بهمن نیست که ملّت ایران بتواند اینجور عزّت خودش را، با قدرت خودش، با توانایی خودش، با عزم راسخ خودش به دست بیاورد. این بیستودوّم بهمنهای سالهای بعد، همه یادآور آن روز است. و بیستودوّم بهمن زنده نگه داشته شده؛ باید هم زنده بماند. انقلاب آن وقتی زنده است که بتواند پیرایههای خودش را، آرایشهای خودش را زنده نگه دارد. انقلاب زنده آن انقلابی است که بتواند در هر دورهای نیازهای خودش را بشناسد، خطرات متوجّه به خودش را بشناسد، راه تأمین آن نیازها را پیدا کند، راه خنثی کردن آن خطرات را پیدا کند؛ این انقلاب زنده میماند. اینکه میبینید انقلابهای بزرگ تاریخ زنده نماندند، انقلابی مثل انقلاب کبیر فرانسه، انقلاب اکتبر در روسیهی شوروی، زنده نماندند، از بین رفتند، تبدیل شدند به دیکتاتوریهای تلخ و سخت و عجیب و غریب یا بازگشت به دورههای قبل [کردند] ــ مثلاً در فرانسه، بعد از آنکه انقلاب شد و آن همه حوادث و آنهمه کشته و آنهمه گرفتاری، تازه ناپلئون آمد سر کار که یک پادشاه بود دیگر، امپراتور بود؛ حالا او باز یک مقداری افتخارات برای فرانسه به وجود آورد، بعد از او باز همان سلسلهای که با انقلاب از بین رفته بود، دوباره سر کار آمد؛ همان کسانی که به وسیلهی انقلابیّون از کشور بیرون شده بودند، همانها دوباره برگشتند، رفتند روی تخت سلطنت نشستند، و دهها سال بر مردم حکومت کردند ــ علّت چه بود؟ علّت این بود که نیازهای انقلاب را، خطرات انقلاب را، اقتضائات انقلاب را درک نکردند، توجّه نکردند، مشغول دعوا و مسائل شخصیِ خودشان شدند. از روزی که انقلاب فرانسه پیروز شد تا آن روزی که باز دوباره ناپلئون آمد سر کار، حدود ده سال، یازده سال طول کشید؛ سه مرتبه این هیئت رئیسه تغییرات عنیف(۷) کردند و هر کدام سر کار آمدند، آن قبلیها را کشتند، اصلاً قلع و قمع کردند؛ برای خاطر مسائل شخصی، برای خاطر سلایق بیخودی؛ یک چنین وضعی [بود]. انقلاب زنده آن انقلابی است که بتواند خودش را از این آفتها مصون نگه دارد؛ انقلابِ جمهوری اسلامی خودش را مصون نگه داشت. بله، ما هم مشکلاتی داشتهایم؛ بالاخره همّتها در طول این چهل و چند سال یکسان نبوده؛ بعضی دولتها همّتهای بهتری و بیشتری داشتند، بعضیها کمتر؛ بعضیها تشخیصهای درستتری داشتند، بعضیها کمتر؛ اوضاع و احوال مختلف بوده، امّا حرکت، حرکت مستمر به سمت قلّه بوده، حرکت به سمت پیشرفت بوده؛ هم پیشرفت مادّی، هم پیشرفت معنوی. دیدید راجع به دههی هشتادیها چقدر برای مردم لطیفههای مسخرهآمیز بیان کردند؛ در گزارشها آمده که در اعتکاف امسال دههی هشتادیها حدود ۷۰ درصد جمعیّتی بودند که اعتکاف کردند؛ اینجوری است دیگر. ملّت هم از لحاظ معنوی، هم از لحاظ مادّی پیشرفت کرده. حالا من ارتش را اشاره کردم، چند ده برابرِ این هم در غیر ارتش در دستگاههای مختلفِ دیگر پیشرفتهایی [بوده]. ابتکار، پیشرفت، نوآوری، دست پُر، منطق قوی، در همهجا گسترده است؛ این پیشرفت انقلاب است. انقلاب زنده این است. لازمهی زنده بودن این است که بتواند این نیازها را تأمین کند و تحقّق ببخشد. خب عرض کردیم این الزام در این چند دهه تا حدود زیادی ــ از طرف مردم که بیشتر و بهتر، از طرف مسئولین هم تا یک حدود زیادی ــ تأمین شده؛ البتّه همهی ما مسئولین، هرجا هستیم باید بیشتر از این توجّه کنیم. خب امروز هم این نیاز هست؛ امروز نیازهای زیادی هست، که میخواهم به یکی از آنها توجّه کنید و تکیه روی یک نیاز میکنم، و آن عبارت است از «اتّحاد ملّی». یکی از نیازهای مهمّ امروزِ ما اتّحاد ملّی است. اتّحاد ملّی سد است؛ دیوارهی محکمِ سربهفلککشیده است در مقابل دشمن. اتّحاد ملّی همان چیزی است که نقش بسیار عظیمی در پیروزی انقلاب، بعد هم در پیشرفت انقلاب داشته؛ اتّحاد ملّی. امروز ما نیاز داریم به اینکه این اتّحاد را هرچه ممکن است بیشتر کنیم؛ دشمن در نقطهی مقابلِ این حرکت کرده. نقشهی دشمن برای ما روشن است، یعنی ما هیچ ابهامی در نقشهی دشمن نداریم که چهکار میخواهد بکند. نقشهی دشمن را باید بدانیم، آن را تحلیل کنیم، در مقابلش تدبیر کنیم. [ما حالا] نقشهی دشمن را میشناسیم. یک مقداری را خود دشمن افشا کرده، یک مقداری را عوامل بیعقلاش در اینجا افشا کردند، یک مقداری را هم گزارشهای دستگاههایی که این گزارشها را تهیّه میکنند فراهم کرده؛ نقشهی دشمن روشن است. خب؛ یک هدف وجود دارد، یک راهبرد وجود دارد و تاکتیکها. هدف دشمن به زانو درآوردن انقلاب و نظام جمهوری اسلامی است. البتّه خلافِ این را میگویند. رئیسجمهور آمریکا(۸) ده پانزده سال پیش به بنده نامه نوشت، صریحاً در نامهاش گفت که ما قصد تغییر نظام شما را نداریم؛ همان وقتها ما گزارش داشتیم که در مراکز خصوصیشان، بحثشان این است که چه جور میشود نظام اسلامی را، جمهوری اسلامی را، واژگون کرد و از بین برد! دروغ میگویند دیگر؛ هدف این است. چرا میخواهند جمهوری اسلامی را به زانو دربیاورند و نابود بکنند؟ خب علل مختلفی دارد. بالاخره جمهوری اسلامی آمده این منطقهی مهم و راهبردی و پُرمنفعت و پُرمعدن طبیعی و انسانی را از دست اینها خارج کرده؛ یک علّتش این است، امّا یک علّت دیگرش هم این است که این جمهوری اسلامی ندای استقلال و ندادنِ باج را بلند کرده. درست توجّه کنید! این کسانی که میخواهند مستقل از آمریکا و استکبار جهانی باشند، فقط ما نیستیم؛ کشورهای دیگر هم هستند که میخواهند مستقل باشند، میخواهند زیر فرمان آنها نباشند؛ تفاوتش این است که [برای] آنها یک سیاست است، اینجا یک ایمان و باور دینی است؛ این مهم است؛ آنچه برای دشمن مهم است این است. بله، سیاست کشورها این است که زیر بار آمریکا نباشند، امّا با داد و ستد، با گفتگو، با نشستن پشت میز مذاکره، احیاناً با زیرمیزیهایی مثلاً فرض کنید به بعضی از آدمهای مؤثّر، این سیاست عوض میشود. مگر نمیبینید در دنیا؟ امروز یک چیزی اعلام میکند، فردا ضدّ آن را اعلام میکند! بله، سیاستِ استقلال هست، سیاستِ باج ندادن هست، امّا سیاست تغییرپذیر است. اینجا اینجور نیست؛ اینجا استقلال و باج ندادن ایمان است، برخاستهی از دین است. وَ لا تَرکَنوا اِلَى الَّذینَ ظَلَموا فَتَمَسَّکُمُ النّار؛(۹) اعتماد نکنید، تکیه نکنید؛ تُسِرّونَ اِلَیهِم بِالمَوَدَّة.(۱۰) اِنَّما یَنهاکُمُ اللَهُ عَنِ الَّذینَ قاتَلوکُم فِی الدّینِ وَ اَخرَجوکُم مِن دِیارِکُم؛(۱۱) اینها آیات قرآن است. قرآن میگوید بایستی به این مستکبر، به این ظالم، به این حکومت ستمگر اعتماد نکنید. این ایمان، دیگر قابل خرید و فروش نیست. آن کسی که حاضر بشود از این ایمان عبور بکند، صلاحیّت خودش را برای اشتغال در این نظام از دست میدهد؛ تفاوتش این است. لذاست که روی جمهوری اسلامی بیشتر از همه جا تکیه دارند، بیشتر از همه جا [با ما] دشمنی دارند؛ دامنهی قدرت خودشان را به دیگران هم میخواهند گسترش بدهند، [ولی] به اینجا چندین برابر چنین نیّتی دارند؛ برای خاطر این است. عرض کردم علاوه بر امتیازاتی که کشور شما دارد، امتیازات طبیعی، امتیازات انسانی، امتیازات جغرافیایی، امتیازات اقلیمی، همه چیز، علاوهی بر اینها، این [امتیاز] مهم را هم دارد که میخواهد یک حکومت مستقلّی باشد، زیر بار نباشد، باج ندهد، زیر بار زور نرود، و آن هم برخاستهی از ایمان [است]؛ لذاست که این هدف است. بنابراین هدف، به زانو در آوردن جمهوری اسلامی است؛ این هدف است. راهبرد چیست؟ ایجاد اختلاف، ایجاد بیاعتمادی؛ بیاعتمادیِ دستجات سیاسی نسبت به همدیگر، گروههای مردمی نسبت به همدیگر، بیاعتمادیِ مردم به حکومت، بیاعتمادیِ حکومت به مردم، بیاعتمادیِ این به آن، این سازمان با آن سازمان که به هم بیاعتماد باشند، به هم بدبین باشند. وقتی بیاعتمادی به وجود آمد، امید به آینده هم از بین خواهد رفت. خب قهراً یک اختلافاتی وجود دارد؛ این اختلافات را نباید تبدیل کرد به گسل. یک وقت [بحث] «زن» را مطرح میکنند، یک وقت بحث «شیعه و سنّی» را مطرح میکنند، یک وقت «اختلاف نسلی» را مطرح میکنند، یک وقت مسائل گوناگون دیگر را، برای اینکه اختلاف ایجاد کنند؛ راهبرد دشمن ایجاد اختلاف است. البتّه تاکتیکها مختلف است؛ هر زمانی با یک تاکتیک؛ عمدهی تاکتیک هم دروغپردازی و شایعهسازی است؛ این کارها را میکنند برای اینکه بتوانند اختلاف ایجاد کنند. پس وقتی که ما میبینیم دشمن وحدت را آماج حملههای خودش قرار داده، وظیفهمان چیست؟ وظیفه این است که این اتّحاد را، این وحدت را حفظ کنیم، نگذاریم دشمن در این خواستهی پلید خودش پیروز بشود. این نمونههایی است از آنچه وجود دارد. بیستودوّم بهمن امسال انشاءالله به توفیق الهی، مظهر حضور مردم، مظهر عزّت مردم، مظهر اعتماد مردم به یکدیگر است؛ مظهر اتّحاد ملّی است. توصیهی من هم به همهی آحاد مردم عزیزمان این است که سعی کنند این راهپیمایی را، این روز بزرگ را، این حرکت باشکوه را، مظهر اتّحاد ملّی و وحدت ملّی قرار بدهند و این پیام را به طور صریح به دشمن برسانند که تلاش او برای از بین بردن اتحاد ملّی، تلاش خنثیشدهای است و نمیتوانند مردم را از هم جدا کنند، نمیتوانند مردم را از نظام جدا کنند، نمیتوانند نظام را به مردم بدبین کنند، نمیتوانند گروههای مختلف مردم را به جنگ با یکدیگر وادار کنند؛ اختلاف سیاسی، اختلاف نظر، اختلافات طبیعی در جامعه اشکالی ندارد، امّا نبایستی به زد و خورد، به تهمتزنی، به افترا و به امثال اینها منتهی بشود. این، آن راهبردی است که ما در مقابل راهبرد دشمن باید اتّخاذ کنیم. اگر همّت کنیم، نیّت کنیم، خدای متعال هم انشاءالله کمک خواهد کرد.
بیانات حضرت امام خامنهای در دیدار جمعی از فرماندهان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش
اعوذُ بِاللهِ مِنَ الشَیطانِ الرَجیم
بِسمِ الله الرَحمنِ الرَحیم
لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَدَاوَةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَالَّذِینَ أَشْرَکُوا وَلَتَجِدَنَّ أَقْرَبَهُم مَّوَدَّةً لِّلَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ قَالُوا إِنَّا نَصَارَىٰ ذَٰلِکَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّیسِینَ وَرُهْبَانًا وَأَنَّهُمْ لَا یَسْتَکْبِرُونَ ﻳﻘﻴﻨﺎً.
پیغمبر اکرم اسوهی حسنه است؛ این را قرآن بصراحت دارد میگوید. اسوه است یعنی چه؟ یعنی یک الگویی است که ما باید از این الگو تبعیّت کنیم؛ در قلّهای قرار گرفته، ما باید از این حضیض به سمت آن قلّه پیش برویم، حرکت کنیم. بشر تا آنجایی که میتواند باید حرکت کند به سمت آن قلّه؛ اسوه یعنی این.
خب، حالا وقتی بخواهیم به آن الگو و به آن اسوه اقتدا بکنیم، درسهایی که وجود دارد، یکی دو تا نیست، صدها درس وجود دارد؛ در زندگی شخصی پیغمبر، در زندگی خانوادگی پیغمبر، در حکومت پیغمبر، در شخصیّت اجتماعی پیغمبر با دوستانش، با دشمنانش، با مؤمنین، با کفّار صدها درس اساسی و مهم وجود دارد. یکی از این درسها را من امروز میخواهم مطرح کنم و آن، مضمون این آیهی شریفه است که فرمود: لَقَد جاءَکُم رَسولٌ مِّن اَنفُسِکُم عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم حَریصٌ عَلَیکُم بِالمُؤمِنینَ رَؤُفٌ رَّحیمٌ؛(۳) من روی این مسئلهی «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم» میخواهم تکیه بکنم. [میفرماید:] برای او رنجهای شما دردآور است، سخت است؛ شما که رنج میکشید، پیغمبر از رنج شما رنج میبرد. بلاشک این مخصوص به مسلمان معاصر پیغمبر نیست، خطاب به عموم مؤمنین در طول تاریخ است؛ یعنی امروز اگر شما در فلسطین رنج میکشید، در میانمار، در نقاط گوناگون دیگر مسلمانها رنج میکشند، بدانند این رنج، روح مطهّر پیغمبر را به رنج و زحمت درمیآورد؛ این خیلی مهم است. پیغمبر ما این جوری است. این حالت پیغمبر اکرم که در این آیهی شریفه بیان شده، نقطهی مقابل وضع دشمنان است که آن هم در این آیهی شریفه است: یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنوا لا تَتَّخِذوا بِطانَةً مِن دونِکُم لا یَألونَکُم خَبالًا وَدّوا ما عَنِتُّم».(۴) آنجا [برای] پیغمبر اکرم «عَزیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّم»، اینجا [برای دشمنان] «وَدّوا ما عَنِتُّم»؛ رنج شما آنها را خوشحال میکند. ما الان این جوری هستیم؛ توجّه کنید که موقعیّت خودمان را در دنیای کنونی بشناسید.
یک طرف آن وجود مقدّسی است که «عَزِیزٌ عَلَیهِ مَا عَنِتُّم»، یک طرف هم جبههای است که «وَدُّوا مَا عَنِتُّم»؛ از رنج شما خوشحال میشوند، خرسند میشوند؛ از بدبختی شما، آنها احساس خوشبختی میکنند. طبعاً وقتی آن جبهه یک چنین حالتی دارد، سعی میکند شما را به سمت سختی، به سمت بدبختی سوق بدهد و پیش ببرد. این موقعیّت را باید بفهمیم، بدانیم، توجّه کنیم.
خب حالا این رنجهای امّت اسلامی در زمان کنونی ناشی از چیست؟ چرا ملّتهای مسلمان این قدر از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فشارهای سیاسی، از لحاظ ایجاد جنگ و جنگهای داخلی و تسلّط و تصرّف و استعمار و استعمار نو و امثال اینها دچار رنجند؟ علّت این رنج کشیدن و در موضع رنج کشیدن قرار داشتن مسلمانها چیست؟ علل فراوانی دارد، علّتهای متعدّدی دارد. عقبماندگی علمی یکی از علل آن است؛ تن دادن به تسلّط استعمارگران یکی از علل آن است. علل متعدّدی دارد که حالا در این زمینه افرادی که اهل سیاستند، اهل تحلیل مسائل سیاسی و اجتماعی و مانند اینها هستند در این زمینهها کار کردهاند، هزاران مقاله نوشته شده، لکن یکی از عوامل که شاید مهمترین یا یکی از مهمترین عوامل باشد، تفرّق مسلمین است. ما قدر خودمان را نمیدانیم، قدر یکدیگر را نمیدانیم؛ اشکال بزرگِ کار ما این است؛ از هم جداییم، متفرّقیم.
وقتی که متفرّق هستیم، وقتی خیرخواهِ هم نیستیم، وقتی گاهی حتّی بدخواه همدیگر هستیم، خب نتیجه همین است. اینجا هم باز قرآن، صریح است. واقعاً در این مسائل زندگی بشر ما هیچ نقطهای مهم نداریم که قرآن در آن بصراحت ناطق نباشد؛ اینجا هم قرآن میفرماید که «وَ اَطِیعُوا اللَهَ وَرَسُولَهُ وَ لَا تَنَازَعُوا فَتَفشَلُوا وَ تَذهَبَ رِیحُکُم»؛(۵) وقتی تنازع کردید، فشل به وجود میآید؛ فشل یعنی سستی. «وَ تَذهَبَ رِیحُکُم» یعنی تَذهَبَ عِزّکم؛ یعنی عزّتتان از بین میرود. اختلاف که پیدا کردید، قهراً خاکنشین میشوید، قهراً ذلیل میشوید، قهراً وسیلهی تسلّط دیگران بر خودتان را فراهم میکنید. [نتیجهی] تفرّق این است.
امیرالمؤمنین (سلام الله علیه) در خطبهی قاصعه که یکی از مهمترین خطبههای نهجالبلاغه است روی این مسئله تکیه کرده. امیرالمؤمنین مستمعین خود را به تاریخ ارجاع میدهد؛ میگوید ببینید گذشتگان، آن وقتی که با هم بودند، متّفق بودند، چه عزّتی پیدا کردند، چه حالتی پیدا کردند، امّا وقتی که از آن حالت یکپارچگی خارج شدند ادامه متن سخنرانی اینجا
کتاب : نقدی بر حجاب شرعی در عصر پیامبر
نویسنده: حسین سوزنچی
قیمت: رایگان
انتشار در hkashani.ir
ما مسلمانان، اعم از شیعه و سنی، اگرچه در برخی احکام شرعی (مثل وضو) اختلاف نظر داریم، اما تعالیمی که از طریق آیات و روایات به دستمان رسیده، جای تردیدی برای ما نگذاشته که حجاب شرعی لازم برای یک زن مسلمان، پوشاندن تمام بدن غیر از صورت و دستان وی (تا مچ) است؛ و این مطلب بهقدری واضح بوده که امروزه، نه فقط بین مسلمانان، بلکه در تمام دنیا، پوشیدن این حجاب، علامتی برای شناسایی یک زن مسلمان به حساب میآید تاحدی که در سراسر جهان، حکومتهایی که با اسلام میانه خوبی ندارند، این مدل پوشش را، چون علامت مسلمانی یک زن است، در مدارس و ادارات خود برنمیتابند؛ یعنی این حجاب، علاوه بر کمک به حفظ اخلاقی جامعه، امروزه نقش پرچم را برای نشان دادن هویت یک زن مسلمان ایفا میکند.
نویسنده محترم کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر (ص)» درصدد برآمده این تلقی از حجاب زن مسلمان را به چالش بکشد و فرضیهاش این است که حجاب شرعی در آن زمان، این اندازه نبوده، بلکه چیزی در حد پوشاندن تنه و ران و بازو بوده، و اسلام اصراری بر پوشش زن در برابر مردان نامحرم ندارد.
کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» نوشتهای است حدود ۱۰۰۰ صفحه از آقای امیر ترکاشوند که آن طور که در صفحه نمایهی آن ذکر شده، ظاهرا نگارش آن در سال ۱۳۸۹ به پایان رسیده، و با اصلاحاتی، در سال ۱۳۹۰ در فضای مجازی منتشر شده است. این کتاب به تدریج در میان افراد غیرمتخصص شیوع پیدا کرده و در میان طیف خاصی از جامعه به عنوان مدرک مهمی علیه حجاب شرعی قلمداد گردیده است؛ همین امر انگیزهای شد برای نگارش مقالهای که به بررسی میزان اعتبار آن بپردازد. اگرچه مقاله ضمیمه عمدتا به عنوان نقد کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» نوشته شده، اما با یک نگاه ثانوی به تحلیلهایی که با استفاده از آیات و روایات به عمل آمده، مخاطب میتواند با استنادات و دلالتهای قرآنی و روایی بحث حجاب آشنا شود.
کتاب : نقدی بر حجاب شرعی در عصر پیامبر
نویسنده: حسین سوزنچی
قیمت: رایگان
انتشار در hkashani.ir
ما مسلمانان، اعم از شیعه و سنی، اگرچه در برخی احکام شرعی (مثل وضو) اختلاف نظر داریم، اما تعالیمی که از طریق آیات و روایات به دستمان رسیده، جای تردیدی برای ما نگذاشته که حجاب شرعی لازم برای یک زن مسلمان، پوشاندن تمام بدن غیر از صورت و دستان وی (تا مچ) است؛ و این مطلب بهقدری واضح بوده که امروزه، نه فقط بین مسلمانان، بلکه در تمام دنیا، پوشیدن این حجاب، علامتی برای شناسایی یک زن مسلمان به حساب میآید تاحدی که در سراسر جهان، حکومتهایی که با اسلام میانه خوبی ندارند، این مدل پوشش را، چون علامت مسلمانی یک زن است، در مدارس و ادارات خود برنمیتابند؛ یعنی این حجاب، علاوه بر کمک به حفظ اخلاقی جامعه، امروزه نقش پرچم را برای نشان دادن هویت یک زن مسلمان ایفا میکند.
نویسنده محترم کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر (ص)» درصدد برآمده این تلقی از حجاب زن مسلمان را به چالش بکشد و فرضیهاش این است که حجاب شرعی در آن زمان، این اندازه نبوده، بلکه چیزی در حد پوشاندن تنه و ران و بازو بوده، و اسلام اصراری بر پوشش زن در برابر مردان نامحرم ندارد.
کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» نوشتهای است حدود ۱۰۰۰ صفحه از آقای امیر ترکاشوند که آن طور که در صفحه نمایهی آن ذکر شده، ظاهرا نگارش آن در سال ۱۳۸۹ به پایان رسیده، و با اصلاحاتی، در سال ۱۳۹۰ در فضای مجازی منتشر شده است. این کتاب به تدریج در میان افراد غیرمتخصص شیوع پیدا کرده و در میان طیف خاصی از جامعه به عنوان مدرک مهمی علیه حجاب شرعی قلمداد گردیده است؛ همین امر انگیزهای شد برای نگارش مقالهای که به بررسی میزان اعتبار آن بپردازد. اگرچه مقاله ضمیمه عمدتا به عنوان نقد کتاب «حجاب شرعی در عصر پیامبر» نوشته شده، اما با یک نگاه ثانوی به تحلیلهایی که با استفاده از آیات و روایات به عمل آمده، مخاطب میتواند با استنادات و دلالتهای قرآنی و روایی بحث حجاب آشنا شود.
نویسنده: حمید حسام
ناشر: انتشارات صریر
خرید نسخه الکترونیک متنی و صوتی:
خرید نسخه صوتی:
چشمم باز شد، دور و برم چند پرستار دیدم. یکی از آنها شورت پارچهای آورد که با کمک او و بقیه بپوشم، ملحفه را کنار زدند، دیدم پا ندارم.
روبروی اتاق، فرمانده لشکر حاج علی شادمانی ایستاده بود و داشت گریه میکرد.
هرچه فکر کردم کجا بودم و چه اتفاقی افتاده چیزی به یاد نیاوردم. بیمارستان در بانه بود. اما امکاناتی برای درمان نداشت. چند مسکن و سرم تزریق کردند چشمانم کمی سو گرفت، هنوز دانههای اشک را روی صورت فرمانده لشکر میدیدم که دست توی موهایم میکشید و دلداریم میداد.
در بیمارستان همان پوست نیمبند پای چپ را با قیچی کندند و هر دو پا مثل هم از زیر زانو قطع شدند و استخوانها از بالای زانوهای هر دو پا تا کشاله ران شکسته و پر از ترکش ریز.
بسماللهالرّحمنالرّحیم
سلام بر یاران حسین (علیهالسّلام) و سلام بر لشگر انصارالحسین همدان؛ و سلام بر شهیدان، دلاوران، فدائیان، شیران روز و عابدان شب؛ و سلام بر شهید زنده میرزا محمد سُلگی و بر همسر باایمان و صبور او؛ و سلام بر حمید حسام که دردانههایی چون سُلگی و خوشلفظ را به ما شناساند. ساعتهای خوش و باصفائی را با این کتاب گذراندم و بارها با دریغ و حسرت گفتم:
درنگی کرده بودم کاش در بزم جنون من هم / لبی تر کرده زان صهبای جام پرفسون من هم
هزاران کام در راه است و دل مشتاق و من حیران / که ره چون میتوانم یافتن سوی درون من هم ...
در میان کتابهای خاطرات جنگ، این، یکی از بهترینها است. نگارش درست و قوی، ذوق سرشار، سلیقه و حوصله، همّت بلند، همه با هم دست به کار تولید این اثر شدهاند. کتاب خانم ضرّابی در شرح حال شهید عالیمقام علی چیتسازیان نیز دارای همین برجستگیها است. این دو نفر از ستارگان اقبال همدانند.
نویسنده: مریم قربان زاده
نشر ستاره ها
قیمت: ۱۵۰۰ تومان
خرید نسخه الکترونیک
«روضه ابوالفضل» به کوشش مریم قربانزاده، کتاب اول از مجموعه خاطرات شهدای دانشجوی پزشکی استان خراسان بزرگ در دوران دفاع مقدس با نام «روپوشهای سفید» است. این دفتر، خاطراتی از دانشجوی پزشکی، شهید «هاشم مرگان ازغدی» از زبان خویشاوندان و دوستان و نزدیکان او است:
به اقتضای پسر بچگی و نوجوانی، دعواهایمان فرق داشت. گاهی شوخی شوخی شروع میشد و بعد به جاهای باریک میکشید. گاهی یک مسابقه کشتی به دعوا ختم میشد.
یک بار در همین دعوا و کشتی گرفتنها، هاشم را هل دادم. سرش به اشکاف خورد. تخته سه لایی نازک اشکاف لا خورد و به اندازه یک کف دست رفت توی دیوار. هاشم اول گفت: «آخ سرم»، اما وقتی چشمش به اشکاف افتاد گفت: «اوه، اوه، جواب آقا رو چی بدیم؟!».
دوباره رفیق شدیم و کلی با اشکاف ور رفتیم تا بالاخره کمی بهتر شد، اما آقام خیلی زود فهمید...
ناشر: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
دوره: یازده جلد
قیمت : رایگان
نسخه الکترونیک
دریافت مجموعه کتاب
حرکتی که دانشجویان مسلمان پیرو خط امام در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ با تسخیر لانه جاسوسی امریکا در تهران آغاز کردند، بیتردید در تاریخ مبارزات ملتهای تحت سلطه نقطه عطف به شمار میرود. دانشجویان با داشتن تحلیل دقیق از روند حوادثی که داشت انقلاب اسلامی را به انحراف میکشاند و با انجام این حرکت، دست به اقدامی زدند که از نگاه امام خمینی (ره) انقلابی بزرگتر از انقلاب اول بود. برای درک این تعبیر لازم است ابعاد پیچیده این حرکت از جنبههای مختلف سیاسی، امنیتی، حقوقی، اقتصادی و فرهنگی مورد توجه قرار گیرد. حرکت دانشجویان تداوم حرکتی بود که از ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ آغاز شده و در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ به پیروزی رسیده بود اما انقلاب اسلامی نمیتوانست بدون خشکاندن ریشههای استعمار به حیات خود ادامه دهد و مردم ایران باید مبارزه خود را برای جلوگیری از تکرار تجربه تاریخی ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در داخل کشور ادامه میدادند.
هنگامی که اسناد موجود در سفارت به دست آمد و گزارشهای مستندِ دخالت امریکا در امور داخلی ایران و طراحی توطئههای مختلف ـ قبل و بعد از پیروزی انقلاب ـ آشکار شد همچنین به دلیل حمایت امام خمینی از این اقدام، افشاگری درباره سیاستها و روشهای امریکا در برخورد با تحولات ایران و سایر کشورها آغاز گردید. امام (ره) رهبری حرکت دانشجویان را شخصاً برعهده گرفت و مبارزه علیه ریشههای نفوذ امریکا در ایران به اوج رسید.
نظر امام خمینی درباره مبارزة همزمان علیه استبداد سلطنتی و سلطه استعماری، پس از تصرف لانه جاسوسی به اثبات رسید. با افشای اسناد لانه جاسوسی، در عمل مشخص شد که اگر مبارزه تنها با سقوط . . .
«این کاری که اخیراً شروع شده که از شماها با این جزئیات و ریزهکاریها خاطرات میگیرند، این هم کار خیلی خوبی است. ما دو جلد از این کتابهای شما را خواندیم، یکی کتاب آقای بنایی را خواندم یکی هم کتاب این آقای حاج عباس دست طلا را که مفصل و با جزئیات [گفته] خواندم. خیلی خوب بود انصافاً؛ مخصوصاً کتاب ایشان؛ هم مطلب در آن زیاد بود، هم آثار صفا و صداقت در آن کاملاً محسوس بود و انسان میدید. خداوند انشاءالله فرزند شهید ایشان را با پیغمبر محشور کند و خودشان را هم محفوظ بدارد.» (۱۳۹۲/۱۱/۰۱)
مترجم: آیتالله العظمی سید علی خامنهای
ناشر: انتشارات انقلاب اسلامی
موضوع کتاب: سیاست
تاریخ چاپ: تابستان۱۳۹۷
قیمت: رایگان
در کیفیت و حجم های مختلف متناسب با سرعت و حجم اینترنت
دریافت نسخه چاپی کتاب صلح امام حسن، پرشکوهترین نرمش قهرمانانهی تاریخ
تاریخ بخوانید: حقیت صلح امام حسن مجتبی چه بود؟
از مهم ترین حوادث زندگی مبارک امام حسن علیه السلام صلح او با معاویه است. که نفاق ها و خیانت های سپاه امام (ع) موجب آن شد.
انتشار کتاب صوتی صلح امام حسن، پرشکوهترین نرمش قهرمانانهی تاریخ از سوی وب سایت http://khamenei.ir
کتاب «صلح امام حسن؛ پرشکوهترین نرمش قهرمانانهی تاریخ» از سوی انتشارات انقلاب اسلامی منتشر شد. اصل این کتاب با عنوان «صلح الحسن» تألیف عالم جلیلالقدر "شیخ راضی آلیاسین" از علمای حوزهی نجف بوده است که در سال ۱۳۴۸ شمسی توسط حضرت آیتالله خامنهای در سن سی سالگی ترجمه شده است. معظمٌله در مقدمهی کتاب، انگیزهی خویش را اینگونه بیان میکنند:
«اینک که با فراهم آمدن ترجمهی این کتاب پر ارزش و نامی، جامعترین و مستدلترین کتاب دربارهی «صلح امام حسن» در اختیار فارسیزبانان قرار میگیرد، اینجانب یکی از آرزوهای دیرین خود را برآورده مییابم و جبههی سپاس و شکر بر آستان لطف و توفیق پروردگار میسایم.
پیش از اینکه به ترجمهی این کتاب بپردازم، مدتها در فکر تهیهی نوشتهای در تحلیل موضوع صلح امام حسن بودم و حتی پارهای یادداشتهای لازم نیز گرد آورده بودم؛ ولی سپس امتیازات فراوان این کتاب، مرا از فکر نخستین بازداشت و به ترجمهی این اثر ارزشمند وادار کرد.
مگر که جامعهی فارسیزبان نیز -چون من- از مطالعهی آن بهره گیرد و هم برای اولین بار دربارهی این موضوع بسی بااهمیت، کتابی از همهرو جامع، در معرض افکار جویندگان و محققان قرار گیرد.»