جامعه اسلامی در برابر زیر پا گذاشتن یک یک این حدود الله حساس است ... دقت بفرمایید . حدود الهی بر ما تحمیل نیست. اینجا این نکته ظریف نهفته است. چرا؟ برای این که از دیدگاه اسلام انسان دین را آزادانه و آگاهانه انتخاب می کند. وقتی انسان دین را انتخاب می کند کسی بر او تحمیل نمی کند  لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَنْ(۱)  إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا(۲)  وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ ۚ (۳) بگو این حق است از جناب خدا آمده هرکه می خواهد ایمان بیاورد هر که نمی خواهد ایمان نیاورد. ایمان آوردن به اسلام الزامی و اجباری و اکراهی نیست اما وقتی که اسلام را به عنوان دین قبول کردم دیگر بعد از آن نسبت به یک یک آورده های اسلام با تمام وجودم عشق می ورزم. دیگر این طور نیست که آقا من هم اسلام را قبول دارم هم اگر بشود که اسلام را قبول داشته باشم و صبح ها نماز صبح بلند نشوم بخوانم و ماه رمضان کارگر روزه در تابستان نگیرد! اگر هم گاه گاهی سینما خواست فیلم های س ک س ی نشان دهد دیگر هی نگویید نرو نرو فیلم را نیار نیار ... آخر این دیگر آزادی شد؟ چرا نمی گذارند آزاد انسان فیلم های س ک س ی تباه کننده بیاورند خوب دلش می خواد بره ببینه آزاده! تو بیار، انسان آزاد است ببیند! می خواهد می رود می خواهد نمی رود این می شود آزادی!!! داشتن استخر های شنا مختلط برای زن و مرد چیز خوبی است ، حالا اگر کسی مقدس است دیندار است نرود آنجا! زن ها و مرد ها با شیوه ها و لباس های نامطلوب نامزون در جامعه و محل کار بروند عیبی ندارد! خب زن متدین است خودش نرود! یک جوان متدین است، چشمش را زیر بیاندازد. اگر خانم ها با هفت قلم آرایش و تن نازی از این سو و آن سوی خیابان راه می روند او آزاد است این هم آزاد است. او آزاد است اینجور اونجوری راه برود او آزاد است نگاه نکند! نه آقا جان ما اینجور آزادی را نفی می کنیم.

ما که با لفظ سر دعوا و جنگ نداریم. ما می گوییم در این کشور های اروپایی که زادگاه لیبرالیسم است به هر گوشه‌اش که رفتیم این صحنه‌ها را دیدیم، حالا شما لیبرالیسم برای شما یک کلمه مقدس است می‌خواهی بگویی بالای چشمش هم ابرو نیست، خوب ابرو نباشد، اتفاقا اگر بالای چشم ابرو نباشد خیلی زشت‌تر است.

ما اگر می بینید می‌گوییم ما از حاکمیت و حکومت لیبرالها بر جمهوری اسلامی ایران احساس نگرانی می‌کنیم از باب این است که ما عینیت این حاکمیت را در زادگاه تفکر لیبرالیستی دیده‌ایم شنیده ایم. دیه ایم یا برایمان نقل کرده‌اند و شنیده‌ایم. ما می‌بینیم آنجا راه به سوی تباهی انسان گشوده است، نه به سوی شکوفایی انسان. چرا؟ چرا؟ برای اینکه در یک محیط اجتماعی که دائما زیر فشار اشعه مرئی و نامرئی جاذبه‌های جنسی قرار دارد انسان واقعا آنجا آزاد هست یا نیست؟
آقای من، ما با اسم کاری نداریم. شما می‌خواهی اسم خودت را لیبرال بگذار، می‌خواهی غیرلیبرال بگذار. فقط از تو می‌خواهیم که در برابر محرمات الهی حساسیت داشته باشی.
خوب دقت کنید، کافی نیست که با سخن یا در نوشته بنویسیم و بگوییم که بله محرمات و قوانین اسلام را قبول داریم. این کافی نیست. ما این را در عمل می‌بینیم ما اگر دیدیم شما وقتی در یک اداره‌ای رئیس آن اداره هستی، اگر دیدیم در برابر تبعیض و ظلم حساسی، اگر دیدیم در برابر فساد حساسی، در برابر رشوه حساسی، در برابر فاصله زیاد حقوقها و درآمدها حساسی، در برابر کیفیت پوشش خانمهای کارمند حساسی، در برابر روابط و طرز گفت و شنود آقایان و خانم‌های کارمند با یکدیگر حساسی و همه اینها را با حساسیت می‌کوشی به راه خدا و راه عفت و راه پاکدامنی و به راه تقوی و به راه عدالت و به راه راستی و به راه درستی بیاوری، بالای چشم ما، ما با اسمت کاری  نداریم. ما فقط این را می‌گوییم که در جامعه بشر، ... خوب دقت شود ... که در جامعه بشری یک مقدار قید و بند اجتماعی ضرورت دارد و این قید و بندها چند پشتوانه دارد:
- پشتوانه ایمان انسانها، البته این بهترین پشتوانه است. وجدان انسانها و ایمان انسانها منشأ تعهد انسانها نسبت به اجرای احکام و قوانین مقررات این ایده‌آل است.
- قانون و اعمال قانون به وسیله دولت، و حکومت و نهادهای مسئول اجتماعی همراه با اعمال قدرت.

ما نمی‌توانیم فکر کنیم که همه براساس وجدانشان و ایمانشان همیشه قانون را رعایت می‌کنند. اگر کسانی پیدا شدند که از قانون تخلف می‌کنند باید با قدرت جلوی آنها را گرفت. البته، اعمال این قدرت بر طبق تعالیم اسلام باید صرفاً به وسیله حکومت باشد. برادران و خواهران یک بهانه‌ای گه‌گاهی دوستان و شیفتگان انقلاب و اسلام به دست منقدان می‌دهند این است که کاری را که باید دولت و نهادهای قانونی و مسئول بکنند، غیر مسئول‌ها می‌کنند. آن وقت می‌گویند بله آزادی وجود ندارد. بگذارید این آزادی‌های نامشروع را نهادهای مسئول مهار کنند.

در احکام امر به معروف و نهی از منکر در کتاب‌های فقهی شما خوانده‌اید که امر به معروف و نهی از منکر مراحلی دارد.

  • یک مرحله این که در قلبت عاشق معروف باشی و مخالف و دشمن منکر.
  • مرحله دوم این که در سیما و چهره‌ات وقتی با معروف برخورد می‌کنی چهره‌ات بشاش باشد و با چهره بشاش استقبال کنی، وقتی که به منکر برخورد می‌کنی چهره‌ات گرفته باشد.
  • سوم این که با زبانت وقتی به معروف و خوبی برخورد می‌کنی تشویق کنی، آفرین بگویی، وقتی به زشتی برخورد می‌کنی بگویی بدکاری است، نکوهش کنی، مذمت کنی، انتقاد کنی.
  • چهارم این که یک مقدار هم اقدام کنی این آقا می‌خواهد کار بدی انجام بدهد بگویید برادر یواش چه خبرت است؟ چه کار داری می‌کنی؟ این هم عیبی ندارد.
  • مرحله پنجم اینکه اگر اجرای عدل و معروف و جلوگیری از ظلم و منکر و باطل، احتیاج به اعمال قهر و قوه داشته باشد. آنجا که امر به معروف و نهی از منکر احتیاج به اعمال قوه قهریه دارد این صرفاً از وظایف نهادهای مسئول است. افراد و گروه‌ها وقتی کار به اینجا می‌کشد دخالت غیرمسئولانه نکنند، که آن وقت دشمن می‌گوید ما آنارشیسم داریم - ... من که همواره پرهیز می کنم از به کار بردن کلمات فرنگی امروز بخاطر این که پیرامون یک کلمه فرنگی اصلا بحث می کردیم یعنی لیبرالیسم، ناچار شدم هی ایسم ایسم براتون بکنم فرهنگ ما هم که پر از ایسم  هست - آن وقت می گوید آقا این آنارشیسم است این انضباط و نظم اسلامی نیست، حرف هم حرف حسابی است.

برادران و خواهران، همچنان آگاهانه، پرشور و پربینش، با تمام وجود حافظ حدود الله باشید همچنان امر به معروف و نهی از منکر و حمایت از حق و عدل و مبارزه با فساد و ظلم و باطل را شعار و شیوه خودمان قرار بدهیم. اما تعالیم عزیز و عظیم اسلام را در این رابطه نصب‌العین و فرا روی خودمان داشته باشیم تا دیگران فرصت و مجال گفتن چیزها و نوشتن چیزهایی که متناسب با چهره تابناک انقلاب اسلامی ما هست نداشته باشند.

سخن را پایان دهم با یک جمع‌بندی نهائی .
۱. اسلام آزادی انسان را به عنوان نقطه قوت آفرینش انسان می‌شناسد و انسان گوهر تابناک هستی است، بدان جهت که آزاد و آگاه آفریده شده است.
۲. اسلام برای انسان آزاد و آگاه، زمینه و توان شکوفائی و خودانگیختگی و پیدا کردن راه را به حد فراوان قائل است و انسان را دعوت می‌کند تا نخست در پرتو نور فروزان پیامبر باطن، یعنی عقل و خرد، حرکت کند و عقل و خرد، راهبر انسان است.
۳. ولی انسان به کمک همین اندیشه تحلیل‌گر و خرد روشن‌گر، یک سرچشمه بزرگ، و رفیع و منیع و پر ارج آگاهی دیگر یعنی وحی خدا و نبوت و کتاب‌الله و سنت پیغمبران را می‌شناسد و می‌یابد و از آن پس دیگر انسان تنها انسانِ عقل نیست که انسان وحی نیز هست ... انسان در پرتو راهبری عقل به یک سرچشمه والا و بالای شناخت و معرفت و آگاهی دست می یابد یعنی وحی خداوندی و نبوت انبیا و پیام خدا که به وسیله پیامبران به انسان ابلاغ شده است و از آن پس دیگر انسان با دو بال نیرومند عقل و وحی پرواز می‌کند و دیگر یک پرنده تک‌بال نیست.
۴. وقتی انسان به این مرحله رسید قانون زندگی را صرفا به کمک عقل تنظیم نمی‌کند. عقل در تنظیم قانون در حد خودش دخالت می‌کند، اما وحی به عنوان زیربنای همه محاسبات و بررسی‌های عقلی همواره تکیه‌گاه انسان است. لذا در یک نظام اسلامی همه قوانین و مقررات ناشی می‌شوند از زیربنای وحی با محاسبه و تنظیم و تفصیل عقل.
۵. در جامعه اسلامی ... اسلام، انسان را موجود آزاد می‌داند و حتی به این موجود آزاد نهیب می‌زند که در هر شرایط اجتماعی هستی مایست، نمیر، یا بمیران یا بمیر یا لااقل هجرت کن، به هر حال تسلیم محیط فساد نشو. بنابراین برای انسان در برابر فشارهای محیط، آزادی قائل است. اما ... اما اسلام روی نقش کند کننده محیط فاسد ، نقش کند کننده فساد و ظلم حاکم بر محیط که حرکت انسان آزاد را کند و دشوار می‌کند حساسیت دارد و نمی‌تواند در برابر نقش کند کننده ظلم و فساد ساکت و بی‌تفاوت بماند.
۶. نتیجه اینکه در اسلام آزادی‌های فردی، محدودیتهای اجتماعی نیز دارد. انسان آزاد است اما در چهارچوب حدود الله و در چهارچوب قوانین الهی.
۷. در جمهوری اسلامی با کمک قانون و با اعمال قوه قهریه جلوی بسیاری از فسادها، ظلمها، ستمها، تجاوزها گرفته می‌شود و جلوگیری از ظلم و فساد و تباهی یکسره و به صورت صددرصد، به وجدان و ایمان واگذار نمی‌شود.
۸. در عین حال محور چرخش نظام در جمهوری اسلامی در درجه اول ایمان و وجدان دینی و انسانی است و در درجه دوم، نظام مقتدر حکومتی، نه بالعکس.
۹- انسان مسلمان و دست‌ پرورده اسلام در برابر همه جلوه‌های ظلم و فساد حساس است و هرگز بی‌ تفاوت و خونسرد نیست. ما جامعه انسان های با ایمان مجاهدِ پیکارگرِ حساس لازم داریم.
۱۰. شناسائی حدود الله و احکام خدا مسئولیت خطیری است که در نظام اسلامی برعهده مرجعِ تقلید فقیهِ شجاعِ عادلِ آگاه به زمان گذارده شده است، نه اینکه هر کسی بخواهد بگوید به نظر من اسلام این است یا آن. هر کسی در اظهارنظرش آزاد است اما نظر کسی در جامعه اسلامی و نظام اسلامی به عنوان نظر شاخص و نظر تعیین کننده و تشخیصِ جهت دهنده می‌شود که فقیه و مجتهد، فقیه ترین ، عادل، با تقوی، شجاع و صریح و آگاه به زمان باشد. بنابراین در شناخت حدودُ الله جامعه اسلامی ما تابعِ مرجعیتِ تقلیدِ آگاهِ رهبری است، نه تابع هیچ فرد و یا گروه دیگر.
به این ترتیب جامعه اسلامی ما جامعه‌ای ست با این خط روشن. حالا می‌خواهی اسمش را لیبرال بگذار می‌خواهی اسمش را لیبرال نگذار. که ما را با اسم کاری نیست. آنچه  مهم است برای ما، مسمی است، آنچه مهم است برای ما، آن معنائی است که ما از این اسم می‌فهمیم. برادرها و خواهرها درهمه زمینه‌ها به یاری خداوند متعال در حدود فرصتی که داریم باید دور هم جمع بشویم محتوای اسلام و مسمی و ذات و هویت اسلام و معارف اسلامی را براساس محکم و روشن و صریح و قاطع با یکدیگر در میان بگذاریم. مبادا خدای ناکرده جنگ ما با هویت و عینیت باطل، تبدیل شود به رزم ما بر ضد اسامی. اسامی نقشی ندارند. ما خود را از قید این اسمها آزاد می‌کنیم و در پی مسمی و در پی هویت و در پی حفظ کامل هویت و محتوای اصیل غیرالتقاطی اسلامی انقلابمان هستیم.
والسلام


بخش سوم از سخنرانی شهید آیت الله بهشتی - پیرامون ریشه ها و آثار لیبرالیسم -۱۳۵۹

دریافت کامل سخنرانی

متن کامل سخنرانی از اینجا | https://kayhan.ir

صوت کامل سخنرانی : بخش اول - بخش دوم - بخش سوم

فیلم کامل این سخنرانی از اینجا |https://www.doctv.ir


۱. لَا إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ ۖ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ ۚ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَیُؤْمِنْ بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انْفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِیعٌ عَلِیمٌ
در دین هیچ اجباری نیست، [بنابراین هرکسی باید با آزادی و اختیار و با به کارگیری عقل، دین را انتخاب کند؛ زیرا] راه هدایت از ضلالت [به وسیلۀ وحی و پیامبر و امامِ معصوم] روشن و مشخص شده است، پس هرکه به طاغوت [و فرهنگش] کفر بورزد، و به خدا مؤمن گردد، مسلّماً به محکم ترین دستگیره، که گسستنی برای آن نیست چنگ زده و خداوند شنوا و داناست.
سوره بقره     آیه ۲۵۶     صفحه ۴۲     جزء۳

۲. إِنَّا هَدَیْنَاهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَإِمَّا کَفُورًا
به راستی ما راه را به او نشان دادیم، حال یا سپاس گزار است، یا بسیار کفران کننده
سوره انسان     آیه ۳     صفحه ۵۷۸     جزء۲۹

۳. وَقُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ ۖ فَمَنْ شَاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَمَنْ شَاءَ فَلْیَکْفُرْ ۚ إِنَّا أَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِینَ نَارًا أَحَاطَ بِهِمْ سُرَادِقُهَا ۚ وَإِنْ یَسْتَغِیثُوا یُغَاثُوا بِمَاءٍ کَالْمُهْلِ یَشْوِی الْوُجُوهَ ۚ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءَتْ مُرْتَفَقًا
بگو: حقّ [که قرآن است] فقط از سوی پروردگار شماست، پس هرکه خواست ایمان بیاورد و هرکه خواست کافر شود، یقیناً ما برای ستمکاران آتشی آماده کرده ایم که سراپرده هایش بر آنان احاطه دارد، و اگر [از شدت تشنگی] درخواست کمک کنند آبی چون مسِ ذوب شده که چهره ها[یشان] را بریان می کند به آنان می نوشانند، بد آشامیدنی و بد جایگاهی است!
سوره کهف     آیه ۲۹     صفحه ۲۹۷     جزء ۱۵