یکی از خصوصیات سیاست‌‌‌‌‌ورزی امیرالمؤمنین این بود که برای پیروز شدن، به ظلم و به دروغ و به کارهای ظالمانه متوسل نمیشد. یک عده‌‌‌‌‌ای در اوائل حکومت امیرالمؤمنین آمدند که آقا شما این افرادی که تو جامعه هستند - این متنفذین - یک مقداری ملاحظه‌‌‌‌‌ی اینها را بکن و سهم بیشتری از بیت‌‌‌‌‌المال به اینها بده، مخالفت اینها را موجب نشو و دلهایشان را جلب کن! فرمود: «أ تأمرونّی ان أطلب النّصر بالجور»؛ شما میخواهید من پیروزی را به وسیله‌‌‌‌‌ی ظلم برای خودم دست و پا کنم؟ «واللَّه لا اطور به ما سمر سمیر و ما أمّ نجم فی السّماء نجما»؛  امکان ندارد امیرالمؤمنین با ظلم، با راه غلط و خطا، با شیوه‌‌‌‌‌های غیر اسلامی دوست برای خودش درست کند.
یکی از خصوصیات امیرالمؤمنین در سلوک سیاسیاش این بود که از مردم جداً - نه به صورت تعارف - درخواست میکند که با او متملقانه حرف نزنند، چاپلوسی نکنند، تصنع در برخورد با او به خرج ندهند. در وسط یکی از خطبه‌‌‌‌‌های امیرالمؤمنین - که یکی از آن خطبه‌‌‌‌‌های بلیغ و عجیب امیرالمؤمنین است - یک نفری بلند شد، شروع کرد تعریف و تمجید از امیرالمؤمنین؛ از سخن و از مطالب آن حضرت بنا کرد تمجید کردن و ثنا کردن بر امیرالمؤمنین. حرفهای او که تمام شد، حضرت رو کرد به او، تقریباً به همان اندازه‌‌‌‌‌ای که صحبت کرده بود - آنچه که انسان توی نهج‌‌‌‌‌البلاغه و در آن مقداری که سید رضی انتخاب کرده، میبیند - در نصیحت این مرد صحبت کرد که با من اینجوری حرف نزنید. از جمله همین عبارت معروف است: «فلا تکلّمونی بما تکلّم به الجبابرة»؛ آنجوری که با پادشاهان، با جباران حرف میزنند، با من حرف نزنید. «و لاتتحفّظوا منّی بما یتحفّظ به عند اهل البادرة»؛ آنجوری که ملاحظه میکنند که نبادا بدش بیاید، نبادا موجبِ ناخرسندی یا ناخوشایندی فلان جبار بشود - حرفهائی را نمیزنند، ملاحظاتی را میکنند - جلوی من این ملاحظات را نکنید. «و لاتخالطونی بالمصانعة و لا تظنّوا بی استثقالا فی حقّ قیل لی»؛  خیال نکنید که اگر حرف حقی را به من گفتید، علی از حرف حق شما دلگیر خواهد شد. برای او سنگین خواهد آمد؛ اینجور نیست. این هم یکی از خصوصیات سیاست امیرالمؤمنین است.
یکی از خصوصیات دیگر این بزرگوار هم این است که رفتارش با مخالفان و معارضان یک جور نیست؛ همه را به یک چوب نمیراند. امیرالمؤمنین فرق میگذارد بین افرادی و جریانهائی، با افرادی و جریانهای دیگری. درباره‌‌‌‌‌ی خوارجِ - البته در مقابل انحراف و انحطاط و توسل به ظواهر دینی - بدون اعتقاد، علی ایستاد؛ هم در مقابل معاویه ایستاد - آنوقتی که قرآنها را سر نیزه کردند، امیرالمؤمنین فرمود: واللَّه این مکر است، این خدعه است، این فریب است؛ اینها به قرآن اعتقادی ندارند - هم در آنوقتی که خوارج با آن ظواهر دینی، با آن صوت حزین قرآن‌‌‌‌‌خوانی در مقابل حضرت قرار گرفتند، حضرت ایستاد. یعنی آنجائی که کسانی بخواهند با ظواهر دینی کار بکنند و پیش بروند، امیرالمؤمنین میایستاد؛ حالا چه معاویه بود، چه خوارج بود؛ تفاوتی نمیکرد. اما در عین حال یک جور با اینها برخورد نمیکرد. ایستادگی بود، اما نصیحت امیرالمؤمنین و رفتار خود او همیشه این بود. لذا فرمود «لاتقاتلوا الخوارج بعدی»؛ بعد از من با خوارج نجنگید؛ جنگ با خوارج نکنید؛ «فلیس من طلب الحقّ فاخطأه کمن طلب الباطل فأدرکه»؛ آن کسی که دنبال حق هست، منتها اشتباه میکند - دنبال حق است؛ از روی جهالت، از روی قشریگری خطا میکند، اشتباه میکند - او مثل کسی نیست که دنبال باطل میرود و به باطل میرسد؛ اینها یک جور نیستند.
این سلوک سیاسی امیرالمؤمنین است. وقتی نگاه میکنیم، میبینیم که این سلوک سیاسی عیناً با رفتار معنوی آن بزرگوار، همخوان و قابل تطبیق است. و امیرالمؤمنین در همه جا، همان علی بن ابی‌طالبِ برجسته‌‌‌‌‌ی ممتازی است که دنیا نظیر او را ندیده است.

بیانات حضرت آیت الله امام خامنه ای در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران

۱۳۸۸/۰۶/۲۰